دیدگاه آقای Benhur در ارتباط با سطوح DBR,RBD:
من نظریه جمع آوری احتمالات را دوست دارم. گمان می کنم این خوب است که در هنگام معامله با بعضی تخمین ها معامله را انجام دهیم. به شما پیشنهاد می کنم از شمردن در حال حاضر دست بکشید. و تلاشتان را در جمع آوری و شناخت سطوح خوب به کار ببرید. زمانی که شما به راحتی قادر به شناسایی نواحی خوب شدید پس از آن به احتمال زیاد شما در حین معامله اعتماد به نفس خواهید داشت. عقیده ی من این است که، نواحی ممکن را برای خود مشخص کنید. و سپس ببینید وقتی که قیمت به این نواحی می رسد، چگونه عکس العمل نشان می دهد . برخی از سطوح که توسط قیمت نادیده گرفته می شوند دارای علائم قبلی هستند. من به شما پیشنهاد میکنم که دنبال DBR/RBD بگردید. چرا که این سطوح قوی تر هستند. می توانید نواحی قوی را با دو ضابطه برای خود تشخیص دهید:
نحوه دور شدن از آن سطح با چه قدرتی است؟ هر چقدر دور شدن از آن سطح قدرتمند تر باشد در راه بازگشت آن سطح قوی تر خواهد بود. چرا؟
ما اینگونه در نظر می گیریم که در آن ناحیه تصمیم گیری پس از اینکه در میان خریداران و فروشندگان عدم تعادل صورت گرفته تعداد بسیار زیادی سفارش در آن ناحیه قرار داده شده است که در راه بازگشت پر شوند.
چه مدت زمانی طول کشیده که قیمت در یک ناحیه باقی بماند قیل از اینکه عدم تعادل در میان خریداران و فروشندگان اتفاق بیفتد. هر چقدر این زمان کمتر باشد بهتر است. چرا؟
هر چه زمان بیشتری به خریدار و فروشنده برای مشاجره بر سر قیمت داده شود، بیشتر سفارشات بسته می شوند. هر چه زمان کمتری برای مشاجره وجود داشته باشد ما فرض را بر این می گذاریم که تعداد سفارشات بیشتری در آن ناحیه وجود دارند که پر نشده است.
در ارتباط با RBR/DBD می توان گفت که در DP ها اتفاق می افتند بدین معنی که سطوح مبادله ای را برای ما می سازند که از قبل تصمیم به شکست ان گرفته شده است توسط R یا D.
مثالی دیگر:
در پاسخ به این سوال که چرا قیمت در اصلاح خود به ناحیه فیروزه ای نرسیده است و دراپ شده یک دستیار IF می گوید:
در پایین خط فیروزه ای که بریک شده است سفارشات فروش پس از اصلاح کوچک خود پر شده اند. لذا پس از آن دراپ که L خود را شکسته قیمت تا ناحیه دراپ قبلی باز گشته است. به این نواحی DP می گویند.
از دیدگاه اقای Madwt که یکی از تریدرهای عادی می باشد، زمانی که قیمت در ناحیه بالای یک ناحیه Demond یک base داریم در این حالت این نقض شدن و شکسته شدن ناحیه تقاضا ممکن است یک Falst breakout باشد و قیمت ممکن است برگردد و به بالا بپرد و فروشندگان را در تله قرار دهد. در صورتی که یک ناحیه Supply نقض شده و شکسته شود و قیمت درست بالای این ناحیه تشکیل یک base دهد در این حالت ممکن است قیمت به پایین بازگردد و تله ای برای خریداران ایجاد کرده باشد.
این دو مطلب همواره اتفاق نمی افتند لذا در جاهایی که بر یک رخ می دهد بهتر است ناحیه clear روشن و واضح وجود داشته باشد برای ادامه حرکت.
خانم Mel در ارتباط با توضیحات بالا می گوید:
من از شما می خواهم که تفاوت بین نواحی واقعی fresh و نواحی که تست شده اند را بدانید.
زمانی که من از لفظ Fresh استفاده می کنیم یعنی نواحی تاچ نشده ی عرضه و تقاضای تازه.
مثالی دیگر همراه با توضیحات لازم (outapips):
یک منطقه تازه و فرِش از یک منطقه قدیمی به نوعی دیگر ساخته می شود. در واقع یک ناحیه Demand قدیمی می تواند به یک ناحیه Fresh supply تبدیل شود. زمانی که قیمت یک flip zone را می سازد.
در شکل بالا زمانی که قیمت نقطه 1 را می شکند تمام سفارشات فروش پاک می شوند و سفاشات خرید در ان ناحیه قرار می گیرند. در retest اولیه این ناحیه پس از تعداد کمی کندل می بینیم که تعداد زیادی دیموند در این ناحیه وجود داشته است. در نقطه 2 قیمت دوباره به این ناحیه باز می گردد اکنون این ناحیه یک ناحیه تقاضای قدیمی در نظر گرفته می شود اما همچنان می تواند قیمت را سرپا نگه دارد و به بالاتر هدایت کند. این را از نحوه بازگشت اولیه می فهمیم. در شماره 3 واکنش های ناچیزی به بالا دیده می شود که ناشی از مصصرف تعداد باقی مانده سفارشات خرید می باشد. بنابراین دیموند به طور کامل مصرف شده و قیمت کاهش یافته و تشکیل یک ناحیه مناسب برای فروش در FTB می باشد. نقطه شماره 4 اولین بازگشت قیمت به ناحیه عرضه جدید می باشد. بنابراین یک منطقه خوب برای فروش است. این ناحیه اکنون به عنوان یک ناحیه عرضه قدیمی در نظر گرفته می شود. ما نمی دانیم آیا یک سطح قیمت را نگه می دارد یا چند بار می تواند قیمت را نگه دارد لذا به دنبال سرنخ هایی جهت فهمیدن این موضوع هستیم.
توضیحات خانم Mel در این رابطه را با هم می خوانیم:
این همان چیزی بود که من از تو می خواستم که مشاهده کنی. به خاطر بسپار آنچه ما می خواهیم یک base و بریک این بیس می باشد.RBR/DBD را به عنوان مثال بپذیر. به خاطر دارم اولین باری که من در مورد نواحی عرضه و تقاضا می خواندم همه در مورد نواحی فِرِش صحبت می کردند.بنابراین من به چارت مراجعه کردم و سعی کردم که این نواحی را برای خودم مشخص کنم. هر بار که یک ناحیه را در نظر می گرفتم میدیدم که این تنها یک واکنش به ناحیه قبلی می باشد در این شرایط مغزم درد می گرفت. اما بعداً نواحی عرضه و تقاضای شکسته شده و اینگلف شده را دیدم که نواحی SWAP یا مبادله ای نامیده می شدند. پس از او فهمیدم که یک ناحیه عرضه تنها زمانی Fresh supply است که تقاضا کاملا پاک شود و همچنین بر عکس یک ناحیه تقاضا تنها زمانی fresh demond است که عرضه کاملا پاک گردد. اینگونه به موضوع نگاه کن.یک ساپلی زون وجود دارد و یک تصمیم گیری برای شکستن این ناحیه هم گرفته شده است. بنابراین supply تمام شده و کارش را انجام داده است و تنها دیموند در اینجا قرار داده می شود. بنابراین اکنون ما یک ناحیه fresh demond داریم تا زمانی که تست نشده است. امیدوارم قابل فهم توضیح داده باشم.
آقای IF می گویند: موضوع این نیست که هر آنچه را در چارت مشخص کرده ایم قابل معامله باشد موضوع این است که ما در آن نواحی به دنبال pa هستیم.
مثالی دیگر و توضیحات خانم Mel در آن:
در تصویر بالا می بینیم که پس از اینکه قیمت تصمیم به شکستن یک ناحیه عرضه یا تقاضا می گردد نحوه بازگشت به آن ناحیه می تواند بسیار به ما اعتماد به نفس بخشد که آن ناحیه می توان به یک ناحیه Fresh برای معامله تبدیل شود. لذا cp بودن نحوه بازگشت بسیار بهتر است.
آقای Fxfury می گوید:
در صورتی که شما DBR/RBD را با نواحی تصمیم گیری فشرده CP ترکیب کنید. من مطمئنم که شما به ارتباط متقابل با مارکت خواهی رسید. به گفته ی آقای IF بریک هایی که ناپایدار هستند در بازگشت به CAP می توانند معاملات خوبی را رقم بزنند.
از آقای IF سوال می شود که چگونه برخی DBR ها در تایم فریم ما نیستند اما در آینده در نظر گرفته می شوند. در جواب ایشان می گوید:
اگر تایم فریم پایین تر نگاه بیندازد می بینید که برخی از بیس ها وجود دارند که در یک رفت تمامی سفارشات را پر نکرده اند و همچنان معامله گران در آن نقاط سفارشاتی را گذاشته اند.
در ادامه:
در ارتباط با سوالات بالا در مورد اساس حرکت قیمت آقای Benhur اینگونه پاسخ می دهد.
من می بینم که شما در گرفتن پاسخی برای پرایس اکشن بسیار جدی هستید.خب دلایل زیادی برای تغییر قیمت، ادامه قیمت، بازگشت آن وجود دارد همه اینها به اساس باز می گردد که بیانگر ارتباط میان خریداران و فروشندگان می باشد تا اونجایی که من می دانم موضوع عرضه و تقاضا هست. عرضه و تقاضا اصولی ترین توانایی هست که شما برای درک رفتار قیمت نیاز دارید.پیشنهاد من برای شما این است که شما در ابتدا در مورد عرضه و تقاضا تحقیق نمایید.
نواحی که بیشترین وجوه و آشکارایی را دارند رسم کنید و مشخص نمایید و سپس در مورد بازگشت قیمت به آن نواحی تحقیق کنید. مرحل بعدی خواندن چارت تنها گسترش مفاهیم عرضه و تقاضا هستند. بنابراین ابتدا تلاش کنید که نواحی عرضه و تقاضا را درست بخوانید و بشناسید. آقای Herry در این رابطه توضیحاتی را ارائه می دهند:
همان طور که می دانید قیمت یک فراکتال است اتفاقی که در تایم روزانه یا ماهانه می افتد در تایم یک دقیقه هم در حال رخ دادن است. دلایلی وجود دارد که چرا یک سطح یمت را نگه نمی دارد، گاهاً برای دیده شدن در تایم فریم پایین تر وقتی یک سطح نادیده گرفته می شود چه اتفاقی می افتد در بازگشت به آن.در نهایت اگر بخواهم پیشنهادی بدهم زمانی که قیمت تصمیم به شکستن چیزی می کند یک تصمیم گیری جدید صورت می گیرد( اینکه قیمت ارزان یا گران است) معمولا وقتی این ناحیه دوباره دیده می شود قیمت عکسالعمل نشان می دهد چرا که تصمیم گیری اخیرا در آن سطح اتفاق افتاده است.
آقای IF در این رابطه می گویند:
یک چیز که من قبل از این بسیار به آن اشاره کرده ام این است که در یک تصویر بزرگ از ناحیه Rangeنواحی عرضه و تقاضا نزدیک لبه ها ممکن است به خوبی دیگر نواحی قیمت را نگه ندارند. معمولا Fake out ها رخ می دهند زیرا قیمت به محدوده ی Range جذب می شود.
Harry می گوید:
شما آزادانه می توانید یک ناحیه مورد علاقه را در تایم فریم بالا تعریف کنید و به تایم پایین تر بروید برای تصمیم گیری و تنگ تر نمودن آن. اولین بازگشت به سطوح flip بهتر عمل می کند چرا که معامله گران سرشار از ترس و طمع هستند و سفارشات خود را براساس ترس و طمع قرار داده اند.