شروع نظریه عرضه و تقاضا و تعریف حمایت و مقاومت
در ابتدای این بحث به شروع و چگونگی ایجاد نظریه عرضه و تقاضا می پردازیم و در ادامه به تعریف حمایت و مقاومت می پردازیم. برای اولین بار شخصی به نام ریچارد وایکوف که از طریق اندیکاتوری که برای حجم طراحی کرده بود، توانست نظریه عرضه و تقاضا را بیان کند. بعد از جناب وایکوف شخصی به نام سم سایدن از سال 2005 طی تحقیقاتی سعی کرد که نظریه وایکوف را بدون نیاز به حجم پیاده سازی کند. آقای سایدن توانست به این دیدگاه دست پیدا کند که نواحی در چارت وجود دارند که محل سفارشات و ذهنیتهای خرید و فروش بازار سازها (Market makers) مثل بانکها و موسسات مالی هستند و ایشان معتقد بود زمانی که قیمت به ناحیه مورد نظر برسد، به علت تجمع سفارشات موجود در ناحیه مورد نظر امکان واکنش و بازگشت وجود دارد. آقای سم سایدن را میتوان سر منشا امروزی سبک عرضه و تقاضا دانست.
شاگردان آقای سایدن بعدها سبک ایشان را گسترش دادند. بعد از آقای سایدن شاگرد وی آقای Red Sword سبکی به نام قیمت همه چیز است (Price Is Everything) یا P.I.E را معرفی کرد. آقای Sword صرفا مطالب شخص آقای سایدن را تغییر داد و نکته خاصی به سبک خود اضافه نکرد.
آقای ایف (IF) موسس سبک Read The Market یا به اختصار R.T.M از شاگردان سابق سم سایدن است که با ایده گرفتن از وایکوف در زمینههایی مثل FTR و Flag نظریههایی را ارائه کرد و کمی از تحلیل عرضه و تقاضا عادی فراتر رفت و بیشتر به بررسی ساختار بازار پرداخت.
حمایتها (Support) و مقاومتها (Resistance)
تعریف: نواحی که قیمت در آنها تغییر روند داده و باعث تشکیل قلهها و درههایی در نمودار میشود. با حرکت قیمت قلهها و درههایی ایجاد میشود که همان حمایتها و مقاومتها هستند که قیمت پس از رسیدن به این نواحی به علت سفارشات موجود در آن نواحی برگشت داده میشود. زمانی که این سفارشات تمام و پاکسازی میشوند، قیمت از ناحیه مورد نظر عبور میکند که در اصطلاح میگوییم سطح شکسته شده است. برای تشخیص حمایتها و مقاومتها باید توجه داشت که به دلیل برگشت دادن و تغییر روند قیمت، این نواحی محل تجمع قلهها و درهها هستند.
پولبک (Pull-Back) در شکستها
در دیدگاه حمایت و مقاومتها بعد از شکسته شدن سطح، قیمت مجدد به سطح شکسته شده بازمیگردد و سپس به حرکت خود در جهت شکست ادامه میدهد که به این بازگشت پولبک میگویند.سطح شکسته شده ماهیت جدیدی پیدا میکند به این صورت که اگر حمایتی شکسته شود، آن حمایت به مقاومت تبدیل و بالعکس اگر مقاومتی شکسته شود، آن مقاومت به حمایت تبدیل میشود که به این اتفاق تغییر قطبیت یا به اصطلاح Change Of Polarity یا به اختصار COP میگویند. پولبک بازگشت قیمت به این محدوده است.
شکستهای جعلی (Fake Out or Fake Breakout or False Breakout)
تعریف: زمانی که قیمت از یک محدوده مقاومت یا حمایت عبور میکند ولی مجدد به زیر محدوده مقاومت یا بالای محدوده حمایت باز میگردد یک شکست جعلی اتفاق افتاده است.
شیوه تشخیص نواحی حمایت یا مقاومت
در سطح کلاسیک راه کارهایی برای مشخص کردن نواحی حمایت و مقاومتی وجود دارد که به صورت زیر است:
- در اولین روش برای پیدا کردن یک ناحیه بهینه، بیرونی ترین بخش را پیدا میکنیم و سپس از بیرونی ترین بخش تا قیمت بسته شدن (close) یا قیمت باز شدن (open) همان کندل را مشخص میکنیم.
2- روش دیگری نیز وجود دارد که همیشه کابرد ندارد. برای شروع بیرونی ترین ناحیه را پیدا میکنیم سپس به کندل بعدی نگاه میکنیم، اگر کندل بعدی یک کندل inside bar بود و long bar نبود میتوانیم محدوده حمایتی یا مقاومتی را از بیرونی ترین ناحیه تا بخش انتهایی بدنه (نه سایه) کندل بعدی مشخص کنیم (میتوانیم از الگوهای کندل استیک برای این موضوع استفاده کرد).
برای معامله کردن نیاز به تائیدیه داریم برای مثال میتوانیم از اندیکاتور استفاده کنیم (پیشنهاد نمیشود) یا میتوانیم از خطوط روند یا الگوها استفاده کنیم. اگر از تائیدیه استفاده نکنیم win rate ما پایین میآید. بهتر است مولتی تایم فریم کار کنیم. برای شناسایی شکست (break out) سطح مورد نظر بیشتر دنبال یک کندل long bar ترجیحا full body هستیم تا اعتبار شکست افزایش پیدا کند. کندل بعد از کندل full body ، کندل تثبیت کننده است و بعد میتوانیم منتظر پولبک باشیم.
اعتبار سطوح (بررسی قدرت حمایتها و مقاومتها)
- شناسنامه سطوح: هر سطحی شناسنامه ای دارد که مربوط به یک تایم فریم خاص است. برای مشخص کردن این شناسنامه تایم فریم را تا حدی بالا میبریم که اون حرکت و محل برگشت حکم یک موج را داشته باشد (نه ریزموج). هرچقدر یک سطح متعلق به یک تایم بالاتر باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است چون حجم سفارشات بالاتری دارد.
- تعداد برخوردها: در ذهنیت کلاسیک اینطور بیان شده است که اگر تعداد برخوردها به یک سطح بیشتر باشد، آن سطح از اعتبار بیشتری برخوردار است. برای مثال فرض کنید در یک ناحیه مقاومتی 20 دلار سفارش موجود است، در برخورد بعدی بخشی از این سفارش پر میشود و برای مثال فقط 10 دلار سفارش باقی میماند و همینطور در برخوردهای بعدی سفارشات باقی مانده در این سطح کمتر میشود تا جایی که دیگر سفارشی باقی نماند. در نتیجه برخوردهای بیشتر نه تنها باعث افزایش اعتبار نمیشود بلکه از اعتبار آن سطح مقاومتی کم میکند. باید توجه داشت وقتی این ذهنیت ایجاد شود که نماد ارزشی بالاتر از محدوده مقاومتی مشخص شده دارد، آن محدوده شکسته میشود و تبدیل به یک محدوده حمایتی جدید میشود و سفارشات خرید جدیدی در آن ناحیه گذاشته میشود (تغییر قطبیت). در این حالت زمانی که تعداد برخوردها به ناحیه مقاومتی سابق زیاد بوده باشد در اولین برخورد بعد از شکست ناحیه (پولبک) این ناحیه حمایتی جدید اهمیت بالاتری پیدا میکند (توجه داشته باشید که با برخورد زیاد اعتبار کاهش پیدا میکند ولی در عین حال اهمیت سح بالاتر میرود).
شیوه نزدیک شدن قیمت به سطوح
قیمت به دو حالت به سطوح حمایت و مقاومت نزیک میشود که به صورت زیر بررسی میکنیم:
- نزدیک شدن به صورت خسته و با فشردگی زیاد: در این حالت قیمت با رسیدن به محدوده مور نظر حمایت یا مقاومت شروع به نوسانات ریز زیادی میکند و فشردگی پیدا میکند. برای مثال با رسیدن به یک محدوده مقاومتی قیمت شروع به فشرده شدن میکند یعنی قدرت خریداران کاهش پیدا میکند و این ذهنیت را به ما میدهد که قیمت با رسیدن به محدوده مورد نظر برگشت داده میشود (این اتفاق همیشه نمیافتد). ما بعدا به این حرکات CP یا حرکات compress میگوییم. برای گرفتن پوزیشن sell میتواینم خط روندی رسم کنیم و با شکسته شدن این خط روند وارد معامله شویم.
- نزدیک شدن شارپ و اصلاح خسته: در این حالت قیمت به صورت شارپ به محدوده مورد نظر حمایت یا مقاومت میرسد و سپس به صورت خسته در خلاف جهت حرکت، اصلاح میکند. برای مثال قیمت با سرعت زیاد و شارپ به یک محدوده مقاومت رسیده و بعد اصلاحی با خستگی و فشردگی پیدا میکند و سپس مجدد به صورت شارپ از محدوده مقاومت عبور میکند. در این حالت برای گرفتن پوزیشن buy میتوان از خط روند استفاده کرد (که میتوان آن را CP line نام گذاری کرد) و با شکسته شدن خط روند وارد معامله شد.
برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.