عرضه و تقاضا اساس بیشتر معاملات
بیشتر معاملات من و اکثر معامله گران بازار براساس عرضه و تقاضا صورت می گیرد.بنابراین من این موضوع را بسیار مناسب و اولیه برای تدریس می دانم. اما در واقعیت این پر اهمیت ترین موضوعی است که من تاکنون در معامله گران دیده ام. از این جهت بی مبالاتی است که من این موضوع را نادیده بگیرم و برای شما نگویم.
اگر این موضوع را قبلا انجام داده اید از شما می خواهم که بار دیگر 200 عدد از این حالات را برای خود پیدا کنید. از شما می خواهم که مثالهایی در میانه روندهای رینج پیدا کنید، در کل در levelهای کم اهمیت و ببینید چه اتفاقی می افتد وقتی قیمت باز می گردد. به من اعتماد کنید. دانستن اینکه این حالات در کجا رخ می دهند می تواند یک معامله ضرر ده را به سود ده تبدیل کند.
نظرات Whiteout
بنابر گفته ی آقای whiteout زمانی که یک ناحیه عرضه یا تقاضا بسیار شلوغ و بی نظم می باشد به تایم فریم های پایین تر مراجعه کنید. در آنجا نحوه ی ادامه یا تغییر روند را می توانید دریابید.
این حالت به ویژه برای تعیین نواحی DBR و RBD مفید می باشد.
نکاتی در ارتباط با یک معامله
خب در اینجا آنچه که در چارت به دنبالش می گردیم موضوعات زیر است:
به صورت کلی: تایم فریم بالاتر، دانستن اینکه قیمت از کجا آمده و به کجا می رود. و همچنین PA در زمان گذشته و حال تمامی تایم فریم ها، از تایم فریم ماهانه گرفته تا پایین.
به صورت ویژه: در نواحی که می خواهی وارد معامله شوی به دنبال:
زمان گذشته: ناحیه را در تمامی تایم فریم ها از ماهانه گرفته به پایین مطالعه کن.
از خود بپرسید:
- نقاط تصمیم گیری کجاها بوده اند. در کجا تصمیم گیری شده است؟ آیا ناحیه تمییزی از عرضه و تقاضا وجود دارد؟ناحیه شفافی وجود ندارد؟آیا ناحیه فشرده ای وجود دارد که در آن قیمت شروع به فشرده سازی خود نموده باشد؟
- آیا قیمت واقع پرتاب شده است یا به صورت CP وار حرکت نموده؟ (cpفشرده سازی قیمت برای جذب سفارشات بیشتر و نقد شدن)
- آیا این ناحیه در جای درستی عمل کرده است؟ در گذشته زیر و روی این ناحیه را نگاه کند ببین آیا ناحیه عرضه یا تقاضای بهتری وجود دارد که قیمت بخواهد به آنجا برسد، این حالت بیشتر fakeout ها را می سازد.
زمان حال: نحوه نزدیک شدن قیمت:
- قیمت چگونه به ناحیه بازگشته است؟
- نزدیک ترین flag در آن تایم فریمی که می خواهید معامله کنید کجاست؟ این تارگت اول شما در آن تایم فریم است. Flag در تایم فریم پایین تر؟ PA به شما در آن ناحیه چه می گوید؟
- آیا قیمت آخرین flag در دسترس را تست نموده است؟ (این سیگنال خوبی است.)
- آیا خبر بزرگی در راه است؟ به تازگی خبر بزرگی وجود داشته است؟
واکنش ها
- در تایم فریم پایین آیا قیمت حول اولین نقطه تصمیم گیری نوسان داشته است؟ و آیا این واکنش سریعاً نزدیک ترین ناحیه عرضه و تقاضا را اینگلف نموده است؟ (سیگنال خوبی است)
- آیا قیمت به سادگی توسط cp از یک ناحیه دور شده است؟ شاید بخواهد به نقطه تصمیم گیری بعدی برود.
- در شکسته شدن اولین نقاط تصمیم گیری به دنبال علائم باش برای نزدیک شدن به دیگری و البته واکنش به آن.
فعلا برای معاملاتتان این نکات را مد نظر داشته باشید. اینها را برای تاریخچه چارتهایتان به کار ببرید برای تمامی تحلیل های اشتباه و پیروزتان استفاده کنید.
در اینجا تعدادی مثال از DBR,RBD از آقای les-paul را با هم می بینیم:
به یاد می آورم زمانی که مبحث (price is everything) PIE را مطالعه می کردم گاها گفت و گوهایی در این باره می شد که demond نواحی supply را برش می دهد. نحوه ی حرکت بسیار قوی و سریع است و تعداد زیادی سفارش در مسیر بالا رفتن پر نشده باقی می مانند. بنابراین مقاومت برای بار بعد به حمایت تبدیل می شود. از این نظر آقای whiteout می گوید: مواظب باشید که Trigger معامله را در تمامی مقاومت های نادیده گرفته شده فشار ندهید.
نمونه های زیر از آقای Okami می باشد:
آقای IFدر ارتباط با نواحی عرضه و تقاضا و همچنین نواحی که RBD,DBR را تشکیل می دهند می گوید:
باکس های خود را در جهت سمت راست چارت امتداد دهید در آینده در آن نواحی اتفاق هایی در راه برگشت خواهد افتاد.
نوشته هایی را در مورد باکس های خود تحت عنوان شرایط آن منطقه ذکر کنید.
موضوعی که حائز اهمیت است این است که شادوهای پایین نواحی REMAND را پاکسازی می کنند و شادهای بالا نواحی SUPPLYرا.
اهمیت DBD,RBR,RBD,DBD ها در این است که همه ی این ها نقاط تصمیم گیری هستند که معامله گران بزرگ در آینده این نقاط را برای ورود و خروج خود در نظر می گیرند. به همین دلیل است که ما به دنبال شناخت این نقاط هستیم تا دریابیم که در آینده قیمت چگونه به این نقاط می رسند و چه واکنش هایی در این نقاط دارند.این نقاط اهمیت های متفاوتی دارند برخی از انها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. برای نمونه یک DBR را پیدا کنید و ببینید قیمت بار بعد که وارد این ناحیه می شود چه واکنشی خواهد داشت.
نکته اصلی این است که مرجع یک تصمیم گیری در آینده مانند یک آینه عمل می کند.
از دیدگاه آقای OKAMI:
نگاه کردن به PIN BAR ها و یا Double Tops فقط ما را از اصل موضوع که عرضه و تقاضا هست دور می کند. ایشان نظرشان بر این است که از خود بپرسید چرا و چگونه؟ تلاش کنید که بفهمید دقیقا چه چیزی پشت سر این کندل ها و قیمت وجود دارد؟ دلیل معامله گران چیست برای انجام این عمل؟ برای مثال می توانم بگویم:
قیمت به ناحیه supply برده می شود چرا که سفارشات پر نشده ای در منشا حرکت همچنان باقی مانده است.
قیمت در ناحیه supply نگه داشته می شود و یک پرچم را برای ما می سازد.دلیلش این است قیمت می خواهد تا جایی که امکان دارد سفارشات فروش را جمع آوری نماید تا زمانی که به اندازه کافی خریدار داشته باشد تا انها را بفروشد و نقد کند.
در تصویر بالا این موضوع را کاملاً می توان مشاهده نمود. شادو ها در حال پاکسازی ناحیه تقاضا برای نقد نمودن سفارشات خرید خود هستند. در واقع شادوها جمع اوری سفارشات را فاش می کنند. در ناحیه زرد رنگ می بینیم که تقاضا برای نقد نمودن سفارشات خرید خود هستند. در واقع شادوها جمع اوری سفارشات را فاش می کنند. در ناحیه زرد رنگ می بینیم که تقاضا بر عرضه چیره شده و ما در بازگشت بعدی به این ناحیه همچون گذشته احترام خواهیم گذاشت.
از دیدگاه آقای OKAMI دی پی ها نقاطی هستند که در یک لول که تصمیم گرفته می شود قیمت ارزان یا گران است. لذا یک dp هم خودش می تواند DBR,RBD,DBD,RBR باشد. این ادعا را می توان با مراجعه به تایم فریم های پایین تر اثبات نمود.
نظر یکی از معامله گران نخبه را در ارتباط با تصویر بالا با هم می خوانیم:
توجه شما به جزئیات خوب است. من چند دیدگاه را به تحلیل شما می افزایم: بالای اولین cp شما جایی که حرف C واقع شده است شما دو منطقه در باکس های آبی برای خرید دارید(ناحیه تقاضا). این موضوع از لحاظ تکنیکالی درست است اما نگاه به تایم فریم بالاتر را دست کم نگیرید. و اینکه تایم فریم حال حاضر در چه موقعیتی است. در این مثال یورو به صورت مارپیچ پایین امده و دو ناحیه Demand تأثیر خود را نداشته اند. نواحی عرضه و فروش در بالای چارت به شما داستان می گوید.سایر نواحی CP و فشرده شده را مقایسه کنید و همچنین تأثیری که خریداران بر قیمت گذاشته اند وقتی کهقیمت برای تست نمودن آنها پایین آمده است. در واقع همه آنان تأثیر ناچیزی را القا می نمایند. زمان هایی وجود دارد که قیمت به سرعت حرکت می کند. مثل همان دو ناحیه آخر فشرده سازی شما، ناحیه فشرده سازی دوم شما به آهستگی قیمت را پایین می برد و سپس باز می گردد برای جمع آوری بیشتر فروشنده ها به ناحیه ای که شما در عکس ازآنها تحت عنوان DP در سمت چپ یاد نمودید. لذا این همچنین یک ناحیه مقاومتی مهم می باشد. این پولبک های عمیق به نواحی سخت ترین قسمت معامله گری است. از این جهت که آنها شما را در تنگنا قرار می دهند تا زمانی که شما بدانید چه سطح مقاومتی باعث می شود ریزش بیشتری را به همراه بیاورد و ادامه دهنده حرکت نزولی خود باشد.
در ارتباط با RBDو DBR ها آقای IF از ما می خواهد که آنها را با Box هایی رسم کنیم و واکنش قیمت در آینده به این باکس ها را مشاهده نماییم.
نکته ای که در اینجا آقای whiteout به آنها اشاره می کند این است که:
DBR,RBDبه تایم فریم وابسته هستند. همان طور که در عکس نیز مشاهده می شود به عبارت دیگر درون یک RBD در تایم فریم یک ساعته می توان تعداد بی شماری DBR و سایر انواع را در تایم فریم 5 دقیقه مشاهده نمود. نکته اساسی این است که ما باید نقاط تصمیم گیری را پیدا کنیم و به درستی آنها را ارزش گذاری کنیم. به همین دلیل است که شما می خواهید بدانید در آینده این نقاط چه واکنش هایی را خواهد داشت. حال اگر بخواهیم به ارزش گذاری این نقاط بپردازیم می توان گفت: کندل های بزرگ که تشکیل یک پل حرکتی را برای ما می دهند می توانند یک PAZ حرکتی خوب برای گذر باشند. لذا یکی از مهمترین نقاط تصمیم گیری ما flag base می باشد. می توان این نقاط تصمیم گیری را در تایم فریم های پایین حتی 1 دقیقه هم چون آقای IF پیدا کرد یا اینکه شما می توانید نواحی S/D را در تایم فریم های بالاتر معامله کنید. این موضوع در تایم فریم ها کاربرد دارد. تایم فریم های پایین تر تنها سریع تر هستند و نویزهای حرکتی بیشتری دارند.
مثالی دیگر: