ناحیه گران فروشی و ارزان فروشی
قیمت همیشه بین یک سقف و کف حرکت میکند. ( رنج ها )که در این صورت خرید کردن در کف ( ناحیه ارزان فروشی ) و فروختن در سقف (ناحیه گران فروشی ) بیشتر برای ترید مناسب می باشد. قیمت در طول حرکت خود، رنج های بسیاری میسازد و از رنجی به رنج دیگر حرکت میکند. در یک رنج، نقطه وسط (اکوالیبریوم/equilibrium) جایی است که مقدار خریداران و فروشندگان برابر میباشد.
به عنوان یک تازه کار، سعی کنید در یک روند صعودی، بیشتر در ناحیه ارزان فروشی بخرید و در یک روند نزولی بیشتر در ناحیه گران فروشی بفروشید. زمانی که مقداری حرفه ای تر شدید میتوانید خلاف جهت روند معامله کنید. یعنی در روند صعودی بفروشید و در روند نزولی بخرید. به یاد داشته باشید که هیچوقت مارکت را دنبال نکنید. اجازه بدهید خود مارکت جهتش را به شما نشان دهد. در اینجا تصویری از مشخص کردن یک رنج را میبینید.
در پایین تصویری از یک رنج در بازار لایو را مشاهده میکنید.
شناسایی نواحی گران در یک رنج
همانطور که قبلا گفتیم، فروختن در ناحیه گران فروشی بهتر است بنابراین سودآورتر نیز می باشد. مثال های پایین به شما یاد میدهد که چگونه تنها با کشیدن فیبوناچی از سقف تا کف یک رنج و با استفاده از لول های %0 ، %50 و %100 بتوانید از این نواحی بسیار مهم استفاده کنید.
پوزیشن فروش در ناحیه گران فروشی در روند نزولی:
کارآمدی و ناکارآمدی:
همانطور که قبلا توضیح دادیم، BFI اوردرهای خود را در یک ناحیه میگذارند تا مارکت را حرکت دهند. اما گاهی اوقات این اوردرها خیلی کوچک می باشند. بنابراین قیمت در طول حرکت خود اوردربلاک های زیادی میسازد که بلافاصله آنها را مصرف میکند و این فرصت های معاملاتی زیادی را برای ما ایجاد میکند. به این بازار کارآمد گفته میشود.
گاهی اوقات زمانی که اوردرهای بزرگ وارد مارکت میشوند، قیمت به سرعت به یک طرف حرکت میکند و یک عدم تعادل میان خریداران و فروشندگان ایجاد میکند. که به آن ناکارآمدی گفته میشود. در این نوع بازار، تعداد خریدران از فروشندگان بیشتر میباشد یا برعکس. اغلب، مارکت در جهت این نواحی حرکت میکند تا آنها را پر کند، که این اتفاق ممکن است بلافاصله یا بعد از مدتی رخ دهد.
عدم تعادل:
عدم تعادل شکلی از ناکارآمدی است و زمانی ایجاد میشود که یک مقدار نابرابر خرید و فروش وجود داشته باشد. و این باعث می شود که بازار به سرعت در یک جهت حرکت کند. از آنجا که این مناطق مقدار خرید و فروش نابرابر دارند. قیمت به آنها باز میگردد تا همان خرید و فروش یکسان را ایجاد کند تا بازار را به یک ماهیت متعادل باز گرداند.
مصرف کردن(میتیگیشن)
زمانی که BFI( بانک ها و موسسات مالی) یک رنج ، جایی که اوردرهای خرید و فروش برابر می باشد، می سازند، معمولا این حرکت منجر به هانت کردن نقدینگی در دو طرف رنج میشود. و قبل از خارج شدن قیمت از رنج، ما اغلب یک حرکت خلاف جهت میبینم و سپس قیمت از رنج خارج میشود. برای مثال در پایین نمونه ای از اوردرهای فروش قبل از یک حرکت صعودی را مشاهده میکنید:
در این مثال مشاهده میکنید که چگونه قیمت به سمت بالا به ناحیه گران فروشی دستکاری می شود. و سپس به سمت پایین حرکت میکند.
همانطور که ممکنه بدونید، بعد از اینکه اوردرهای بزرگ قرار میگیرند، تعدادی از اوردرهای کوچکتر در دراودون خواهند بود. پروسه برگشتن قیمت به این نواحی و بستن اوردرهایی که درون ضرر قرار دارند. به عنوان مصرف کردن (میتیگیشن) شناخته می شود. و بعد از میتیگیشن، دوباره اوردرهای بزرگ قرار داده می شوند تا قیمت را در جهت مورد نظر حرکت دهند.
چرا این موضوع مهم است ؟
ما میتوانیم از این مبحث استفاده کنیم تا ببینیم BFI ( بانکها و موسسات مالی ) سفارشات بزرگ خود را کجا قرار میدهند تا ” رد پای آنها ” را دنبال کنیم. و با این کار میتوانیم متوجه شویم که ناحیه بعدی که قیمت میخواهد مصرف کند کجا می باشد.