منابع آموزشی تحلیل بنیادی به تریدرها چه نکاتی را یاد می دهند؟

Sources to learn Fundamental Analysis

در درس کاربردی زیر یاد می گیرید که منابع آموزشی تحلیل بنیادی به تریدرها چه نکاتی را به شما آموزش می دهند.

منابع آموزش در تحلیل بنیادی به سوالات زیادی برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی خواه بلندمدت باشد یا کوتاه مدت پاسخ می دهند که می توانید مهم ترین این سوالات را در مقاله زیر بیابید.

 

چگونه می‌توان از تغییرات سیاست‌های پولی بانک مرکزی در تحلیل بنیادی استفاده کرد؟

سیاست‌های پولی بانک مرکزی یکی از عوامل کلیدی در اقتصاد هر کشوری است که تأثیر مستقیمی بر نرخ بهره و عرضه پول دارد. 

این سیاست‌ها می‌توانند به طور مستقیم بر هزینه‌های تأمین مالی شرکت‌ها و در نتیجه بر سودآوری آن‌ها تأثیر بگذارند. برای مثال افزایش نرخ بهره می‌تواند هزینه‌های وام‌گیری شرکت‌ها را افزایش دهد که این موضوع به نوبه خود می‌تواند بر کاهش سودآوری و ارزش سهام آن‌ها منجر شود. 

در ایران سیاست‌های پولی بانک مرکزی عمدتاً به تنظیم نقدینگی در اقتصاد و کنترل تورم متمرکز است. تریدرها و تحلیلگران باید تغییرات در نرخ بهره، سیاست‌های پولی و تأثیر این تغییرات بر شرکت‌های مختلف را به دقت بررسی کنند. برای مثال، اگر بانک مرکزی تصمیم به افزایش نرخ بهره بگیرد، این موضوع می‌تواند برای شرکت‌هایی که وابستگی زیادی به وام‌های بانکی دارند، تأثیرات منفی به همراه داشته باشد. 

از سوی دیگر کاهش نرخ بهره می‌تواند بهبود شرایط مالی این شرکت‌ها و افزایش ارزش سهام آن‌ها را به دنبال داشته باشد.

تورم و نوسانات آن بر تحلیل بنیادی شرکت‌های فعال در بازار بورس چه تأثیری دارد؟

تورم یکی از عوامل اقتصادی است که می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر شرکت‌های فعال در بازار بورس ایران داشته باشد. تورم بالا معمولاً منجر به افزایش هزینه‌های تولید، کاهش قدرت خرید مصرف‌کنندگان و در نتیجه کاهش تقاضا برای محصولات شرکت‌ها می‌شود. 

این وضعیت می‌تواند به کاهش درآمدها و سودآوری شرکت‌ها منجر شود. تحلیلگران بنیادی باید بررسی کنند که شرکت‌ها چگونه با افزایش هزینه‌ها مواجه می‌شوند و چه استراتژی‌هایی برای حفظ حاشیه سود خود در شرایط تورمی دارند. 

همچنین نوسانات تورم می‌تواند به نوسانات قیمت سهام منجر شود که تحلیلگران باید این نوسانات را در ارزیابی‌های خود لحاظ کنند. برای مثال، شرکت‌هایی که در صنایع تولیدی فعالیت می‌کنند و وابستگی زیادی به مواد اولیه وارداتی دارند، ممکن است با افزایش قیمت‌ها و کاهش حاشیه سود مواجه شوند. 

در این شرایط تحلیلگران باید به دقت بررسی کنند که آیا شرکت‌ها قادر به انتقال هزینه‌های اضافی به مشتریان خود هستند یا خیر. در صورتی که شرکت‌ها نتوانند این هزینه‌ها را به مصرف‌کنندگان منتقل کنند، احتمالاً با کاهش سودآوری مواجه خواهند شد که این موضوع باید در تحلیل‌های بنیادی مد نظر قرار گیرد.

نحوه تحلیل پتانسیل شرکت‌های ایرانی برای صادرات و تأثیر آن بر ارزش‌گذاری سهام چگونه است؟

یکی از جنبه‌های مهم تحلیل بنیادی بررسی پتانسیل شرکت‌ها برای صادرات و تأثیر آن بر ارزش‌گذاری سهام است. شرکت‌هایی که توانایی حضور در بازارهای بین‌المللی را دارند می‌توانند در برابر نوسانات اقتصادی داخلی مقاوم‌تر باشند و درآمدزایی بیشتری داشته باشند. 

برای ارزیابی این پتانسیل تحلیلگران باید به بررسی عواملی مانند سهم صادرات در درآمد کلی شرکت، تنوع بازارهای هدف، و رقابت‌پذیری محصولات در بازارهای خارجی بپردازند. 

همچنین بررسی توانایی شرکت‌ها در مواجهه با موانع تجاری و تحریم‌ها نیز اهمیت دارد. شرکت‌هایی که بتوانند بازارهای جدیدی را کشف کرده و محصولات خود را به بازارهای بین‌المللی عرضه کنند احتمالاً از رشد بالاتری برخوردار خواهند بود و ارزش سهام آن‌ها افزایش خواهد یافت. 

به عنوان مثال شرکت‌هایی که در صنایع غذایی و دارویی فعالیت می‌کنند، ممکن است با تمرکز بر صادرات به کشورهای همسایه و منطقه‌ای، درآمد خود را افزایش دهند. 

تحلیلگران باید به دقت بررسی کنند که این شرکت‌ها چه استراتژی‌هایی برای نفوذ به بازارهای جدید دارند و چگونه می‌توانند در برابر رقابت‌های بین‌المللی موفق عمل کنند. 

ارزیابی موفقیت این استراتژی‌ها می‌تواند به پیش‌بینی دقیق‌تری از رشد آتی شرکت‌ها و تأثیر آن بر ارزش‌گذاری سهام کمک کند.

چگونه می‌توان از صورت‌های مالی ترکیبی و تلفیقی برای تحلیل بنیادی شرکت‌های دارای شرکت‌های تابعه استفاده کرد؟

برای تحلیل بنیادی شرکت‌هایی که دارای شرکت‌های تابعه هستند استفاده از صورت‌های مالی ترکیبی و تلفیقی ضروری است. این صورت‌ها دید جامع‌تری از عملکرد کلی گروه شرکت‌ها ارائه می‌دهند و به تحلیلگران امکان می‌دهند تا تأثیرات متقابل بین شرکت مادر و تابعه‌ها را به‌درستی ارزیابی کنند. 

صورت‌های مالی ترکیبی شامل اطلاعات مالی تمامی شرکت‌های تابعه در قالب یک گزارش واحد است که به تحلیلگران کمک می‌کند تا تصویر کلی‌تری از عملکرد مالی گروه داشته باشند. 

به عنوان مثال اگر یک شرکت مادر در چندین حوزه صنعتی فعالیت می‌کند، تحلیل صورت‌های مالی تلفیقی می‌تواند نشان دهد که کدام بخش‌ها عملکرد بهتری داشته‌اند و کدام بخش‌ها ممکن است به بازنگری در استراتژی نیاز داشته باشند. 

تحلیلگران باید به دقت بررسی کنند که آیا شرکت‌های تابعه توانسته‌اند اهداف مالی و عملیاتی خود را محقق کنند یا خیر. در صورتی که یکی از شرکت‌های تابعه عملکرد ضعیفی داشته باشد ممکن است بر سودآوری کلی گروه تأثیر منفی بگذارد. 

بنابراین تحلیل دقیق این صورت‌های مالی و شناخت نقاط قوت و ضعف هر یک از شرکت‌های تابعه می‌تواند به تصمیم‌گیری بهتر در زمینه سرمایه‌گذاری کمک کند.

Sources to learn Fundamental Analysis

 

چه تکنیک‌هایی برای پیش‌بینی تاثیر تغییرات نرخ ارز بر درآمد و سودآوری شرکت‌ها وجود دارد؟

نوسانات نرخ ارز می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر درآمد و سودآوری شرکت‌های فعال در بازار بورس ایران داشته باشد، به ویژه برای شرکت‌هایی که در صادرات و واردات فعالیت می‌کنند. 

برای پیش‌بینی تاثیر این تغییرات تحلیلگران می‌توانند از تکنیک‌های مختلفی استفاده کنند. یکی از این تکنیک‌ها، تحلیل حساسیت است که به بررسی تغییرات در درآمد و هزینه‌های شرکت بر اساس سناریوهای مختلف نرخ ارز می‌پردازد. 

برای مثال تحلیلگران می‌توانند تأثیر افزایش یا کاهش نرخ ارز را بر درآمدهای صادراتی شرکت‌ها و هزینه‌های وارداتی آن‌ها مورد بررسی قرار دهند. 

تحلیلگران می‌توانند از مدل‌های پیش‌بینی نرخ ارز مانند مدل‌های اقتصادسنجی یا تحلیل روندهای تاریخی استفاده کنند. این مدل‌ها می‌توانند به پیش‌بینی روندهای آتی نرخ ارز کمک کرده و تاثیرات احتمالی آن را بر عملکرد شرکت‌ها بررسی کنند.

مثلا اگر نرخ ارز به دلیل تحریم‌ها یا نوسانات جهانی افزایش یابد، شرکت‌هایی که درآمدشان به ارز خارجی وابسته است، ممکن است با افزایش درآمدهای ریالی مواجه شوند. 

این در حالی است که شرکت‌هایی که مواد اولیه خود را وارد می‌کنند ممکن است با افزایش هزینه‌ها و کاهش حاشیه سود مواجه شوند.

تحلیلگران باید به دقت بررسی کنند که هر شرکت چگونه در برابر نوسانات نرخ ارز محافظت می‌کند و آیا از ابزارهای مالی مانند قراردادهای آتی یا هجینگ برای کاهش ریسک‌های ارزی استفاده می‌کند یا خیر. این اطلاعات می‌تواند به پیش‌بینی دقیق‌تر از تاثیرات نرخ ارز بر عملکرد مالی شرکت‌ها کمک کند.

چه راهکارهایی برای تحلیل ریسک‌های سیستماتیک در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر تحلیل بنیادی وجود دارد؟

ریسک‌های سیستماتیک مانند نوسانات نرخ بهره، نرخ ارز و تورم عواملی هستند که می‌توانند به طور گسترده بر کل اقتصاد و به‌طور خاص بر شرکت‌های بورسی تأثیر بگذارند. 

این ریسک‌ها معمولاً ناشی از شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کلی کشور هستند و کنترل آن‌ها خارج از اختیار شرکت‌های منفرد است. 

برای تحلیل این ریسک‌ها تحلیلگران می‌توانند از تکنیک‌های مختلفی استفاده کنند. یکی از این تکنیک‌ها، تحلیل سناریو است که به بررسی تاثیرات مختلف ناشی از تغییرات در این ریسک‌ها بر شرکت‌ها می‌پردازد. 

به عنوان مثال تحلیلگران می‌توانند سناریوهای مختلفی را برای تغییرات نرخ بهره و تاثیر آن بر هزینه‌های تأمین مالی و سودآوری شرکت‌ها ایجاد کنند. 

همچنین تحلیلگران می‌توانند از مدل‌های مالی برای ارزیابی تاثیرات تغییرات نرخ ارز و تورم بر درآمدها و هزینه‌های شرکت‌ها استفاده کنند. 

برای مثال در شرایطی که نرخ تورم به شدت افزایش می‌یابد، تحلیلگران باید بررسی کنند که شرکت‌ها چگونه می‌توانند با افزایش قیمت‌ها مقابله کنند و آیا توانایی انتقال این هزینه‌ها به مصرف‌کنندگان را دارند یا خیر. 

بررسی تاثیرات نوسانات نرخ ارز بر شرکت‌هایی که وابستگی زیادی به واردات دارند می‌تواند به تحلیلگران در شناسایی ریسک‌های بالقوه و اتخاذ استراتژی‌های مناسب کمک کند.

چگونه می‌توان از تحلیل روندهای بلندمدت در صنایع مختلف برای پیش‌بینی عملکرد آینده شرکت‌ها استفاده کرد؟

تحلیل روندهای بلندمدت در صنایع مختلف می‌تواند اطلاعات ارزشمندی برای پیش‌بینی عملکرد آینده شرکت‌ها فراهم کند. این تحلیل‌ها به بررسی تغییرات ساختاری در صنعت و شناخت الگوهای رشد و توسعه کمک می‌کند. 

تحلیلگران باید به دقت عواملی مانند رشد تقاضا، تغییرات تکنولوژی، تغییرات در رفتار مصرف‌کنندگان و ظهور رقبا را بررسی کنند. 

مثلا در صنعت فناوری اطلاعات، تحلیلگران ممکن است به بررسی روندهای نوآوری و توسعه تکنولوژی‌های جدید بپردازند و تاثیر آن‌ها بر رقابت‌پذیری شرکت‌ها را ارزیابی کنند. 

علاوه بر این تحلیلگران باید به بررسی تغییرات در محیط‌های قانونی و مقرراتی که ممکن است بر صنعت تأثیر بگذارد، توجه کنند. این تغییرات می‌تواند شامل تغییرات در قوانین مالیاتی، مقررات زیست‌محیطی و یا تغییرات در سیاست‌های حمایتی دولت باشد. 

تحلیل روندهای بلندمدت همچنین می‌تواند به شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهای بالقوه در صنعت کمک کند. برای مثال اگر تقاضا برای محصولات یک صنعت در حال افزایش باشد شرکت‌هایی که در این صنعت فعالیت می‌کنند ممکن است فرصت‌های رشد بیشتری داشته باشند. 

از سوی دیگر اگر روندی نزولی در صنعت مشاهده شود تحلیلگران باید به بررسی دلایل این کاهش و تأثیرات آن بر شرکت‌های فعال در صنعت بپردازند.

نقش فناوری و نوآوری در تحلیل بنیادی شرکت‌های ایرانی چگونه بررسی می‌شود؟

فناوری و نوآوری نقش بسیار مهمی در افزایش رقابت‌پذیری و رشد شرکت‌ها دارند. در تحلیل بنیادی بررسی میزان سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در تحقیق و توسعه، نوآوری در محصولات و خدمات و توانایی تطبیق با تغییرات فناوری از اهمیت بالایی برخوردار است. تحلیلگران باید به بررسی این موارد بپردازند و تأثیر آن‌ها را بر رشد و سودآوری شرکت‌ها ارزیابی کنند. 

برای مثال شرکتی که در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت می‌کند و توانسته است محصولات جدیدی را با استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته ارائه دهد، ممکن است در مقایسه با رقبا عملکرد بهتری داشته باشد. 

علاوه بر این بررسی توانایی شرکت‌ها در بهره‌برداری از فناوری‌های نوین و تطبیق سریع با تغییرات تکنولوژیک می‌تواند به تحلیلگران در ارزیابی پتانسیل رشد آینده شرکت‌ها کمک کند. 

در صنایعی که فناوری و نوآوری نقش کلیدی ایفا می‌کنند، مانند صنایع فناوری اطلاعات، داروسازی، و تولیدات صنعتی پیشرفته، تحلیلگران باید به دقت میزان سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فناوری‌های جدید و تاثیر آن بر روند تولید و بازاریابی محصولات را ارزیابی کنند. 

همچنین بررسی توانایی شرکت‌ها در جذب و استفاده از نوآوری‌های خارجی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. شرکت‌هایی که بتوانند به‌خوبی از نوآوری‌های جهانی بهره ببرند و آن‌ها را در محصولات و فرآیندهای خود به‌کار گیرند، معمولاً از مزیت رقابتی بالاتری برخوردار خواهند بود. 

به‌طور مثال در صنعت داروسازی شرکت‌هایی که توانایی به‌کارگیری فناوری‌های نوین در تحقیقات دارویی و توسعه محصولات جدید را دارند می‌توانند سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند. این امر به افزایش درآمد و سودآوری شرکت منجر می‌شود. 

تحلیلگران باید به‌دقت نحوه مدیریت نوآوری در شرکت‌ها و توانایی آن‌ها در تطبیق با تغییرات تکنولوژیک را بررسی کنند تا بتوانند تحلیل دقیقی از ارزش‌گذاری سهام آن‌ها ارائه دهند.

چگونه می‌توان تأثیر تغییرات نرخ بهره بر هزینه سرمایه و ارزش‌گذاری شرکت‌های ایرانی را تحلیل کرد؟

تغییرات نرخ بهره می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر هزینه سرمایه و در نتیجه بر ارزش‌گذاری شرکت‌ها داشته باشد. 

در شرایطی که نرخ بهره افزایش می‌یابد، هزینه تأمین مالی شرکت‌ها از طریق وام‌های بانکی و سایر ابزارهای مالی افزایش می‌یابد. این افزایش هزینه‌ها می‌تواند به کاهش سودآوری شرکت‌ها منجر شود و ارزش سهام آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. 

تحلیلگران باید تأثیر تغییرات نرخ بهره را بر ساختار سرمایه شرکت‌ها بررسی کنند و تأثیر آن را بر هزینه‌های مالی و جریان‌های نقدی شرکت‌ها ارزیابی نمایند.

یکی از ابزارهای مهم در این زمینه مدل جریان نقدی تنزیلی (DCF) است که تحلیلگران می‌توانند از آن برای ارزش‌گذاری شرکت‌ها استفاده کنند. 

در این مدل نرخ بهره به‌عنوان یک جزء کلیدی در تعیین نرخ تنزیل به‌کار می‌رود که مستقیماً بر ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی تأثیر می‌گذارد. 

به‌عنوان مثال در صورت افزایش نرخ بهره، نرخ تنزیل نیز افزایش می‌یابد که این موضوع به کاهش ارزش فعلی جریان‌های نقدی و در نتیجه کاهش ارزش‌گذاری شرکت منجر می‌شود. 

همچنین تحلیلگران باید تأثیرات احتمالی تغییرات نرخ بهره را بر استراتژی‌های تأمین مالی شرکت‌ها، مانند استفاده از وام‌های کوتاه‌مدت یا بلندمدت بررسی کنند.

در کنار این موارد، تحلیلگران باید به بررسی حساسیت شرکت‌ها به تغییرات نرخ بهره بپردازند. برخی از شرکت‌ها ممکن است به دلیل داشتن بدهی‌های کم یا مدیریت کارآمد بدهی‌ها، حساسیت کمتری به تغییرات نرخ بهره داشته باشند. 

در حالی که شرکت‌های با بدهی‌های سنگین ممکن است به‌شدت تحت تأثیر تغییرات نرخ بهره قرار گیرند. 

در این تحلیل توجه به ساختار بدهی شرکت‌ها، نوع وام‌های استفاده‌شده (مثلاً وام‌های با نرخ بهره ثابت یا متغیر) و میزان وابستگی شرکت به تأمین مالی از طریق بدهی‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

چه روش‌هایی برای ارزیابی اثرات آزادسازی قیمت‌ها و یارانه‌ها بر شرکت‌های بورسی وجود دارد؟

آزادسازی قیمت‌ها و حذف یارانه‌ها یکی از چالش‌های مهم برای شرکت‌های بورسی در ایران است که می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر عملکرد آن‌ها داشته باشد. 

تحلیلگران باید اثرات این تغییرات را بر هزینه‌ها و درآمدهای شرکت‌ها به‌دقت بررسی کنند. 

مثلا حذف یارانه‌ها ممکن است منجر به افزایش هزینه‌های تولید شود که در صورت عدم توانایی شرکت‌ها در انتقال این هزینه‌ها به مشتریان می‌تواند به کاهش حاشیه سود و در نهایت کاهش سودآوری منجر شود.

یکی از روش‌های ارزیابی اثرات آزادسازی قیمت‌ها، تحلیل هزینه-فایده است. در این تحلیل، تحلیلگران بررسی می‌کنند که آیا افزایش هزینه‌های تولید به دلیل آزادسازی قیمت‌ها می‌تواند از طریق افزایش قیمت محصولات جبران شود یا خیر. 

اگر شرکت‌ها قادر به انتقال هزینه‌های اضافی به مصرف‌کنندگان نباشند احتمالاً با کاهش سودآوری مواجه خواهند شد. علاوه بر این تحلیلگران باید به بررسی توانایی شرکت‌ها در کاهش هزینه‌ها از طریق بهینه‌سازی فرآیندهای تولید و مدیریت کارآمدتر منابع بپردازند.

تحلیلگران همچنین می‌توانند از مدل‌های مالی برای شبیه‌سازی سناریوهای مختلف آزادسازی قیمت‌ها و بررسی تأثیرات آن‌ها بر عملکرد شرکت‌ها استفاده کنند. 

این مدل‌ها می‌توانند به تحلیلگران کمک کنند تا پیش‌بینی دقیق‌تری از تأثیرات حذف یارانه‌ها و آزادسازی قیمت‌ها بر سودآوری شرکت‌ها و ارزش‌گذاری سهام آن‌ها ارائه دهند. 

برای مثال در صنایع انرژی‌بر مانند سیمان و فولاد، حذف یارانه‌های انرژی می‌تواند تأثیرات قابل‌توجهی بر هزینه‌های تولید داشته باشد. 

تحلیلگران باید بررسی کنند که آیا این شرکت‌ها می‌توانند از طریق بهبود بهره‌وری و کاهش مصرف انرژی، این افزایش هزینه‌ها را جبران کنند یا خیر.

Sources to learn Fundamental Analysis

 

چگونه می‌توان از تحلیل بنیادی برای شناسایی شرکت‌های با پتانسیل تعدیل مثبت یا منفی استفاده کرد؟

تحلیل بنیادی می‌تواند به سرمایه‌گذاران در شناسایی شرکت‌هایی که پتانسیل تعدیل مثبت یا منفی در سودآوری دارند، کمک کند.

برای این منظور تحلیلگران باید به بررسی دقیق عوامل مختلفی که ممکن است به تغییرات ناگهانی در درآمدها و هزینه‌های شرکت‌ها منجر شوند بپردازند. 

این عوامل می‌توانند شامل تغییرات در شرایط اقتصادی، قوانین دولتی، تکنولوژی و حتی تغییرات مدیریتی در شرکت‌ها باشند.

یکی از روش‌های کلیدی برای شناسایی شرکت‌های با پتانسیل تعدیل مثبت، بررسی گزارش‌های مالی و تحلیل روندهای درآمد و هزینه‌ها است. 

شرکت‌هایی که در حال تجربه رشد سریع در درآمدها هستند و هم‌زمان توانسته‌اند هزینه‌های خود را کنترل کنند، ممکن است به‌زودی تعدیل مثبت در پیش‌بینی‌های سودآوری خود داشته باشند. 

از سوی دیگر شرکت‌هایی که با کاهش درآمدها یا افزایش هزینه‌ها مواجه هستند، ممکن است به تعدیل منفی در سودآوری برسند.

علاوه بر این تحلیلگران باید به بررسی تغییرات در محیط‌های قانونی و اقتصادی بپردازند که ممکن است به سودآوری شرکت‌ها تأثیر بگذارد. 

برای مثال تغییر در قوانین مالیاتی یا تعرفه‌های وارداتی می‌تواند به تغییرات قابل‌توجهی در هزینه‌ها و درآمدهای شرکت‌ها منجر شود. 

شرکت‌هایی که توانسته‌اند به‌خوبی با این تغییرات سازگار شوند و استراتژی‌های موثری برای کاهش تأثیرات منفی آن‌ها اجرا کنند، ممکن است در آینده تعدیل مثبت داشته باشند.

در نهایت تحلیلگران باید به دقت تغییرات در رفتار مصرف‌کنندگان و تحولات بازار را مورد بررسی قرار دهند. 

شرکت‌هایی که توانسته‌اند به‌خوبی با تغییرات در ترجیحات مصرف‌کنندگان سازگار شوند و محصولات یا خدمات جدیدی را معرفی کنند که با نیازهای بازار هماهنگ باشند احتمالاً از پتانسیل تعدیل مثبت برخوردار خواهند بود.

 

 

دسترسی سریع

مقالات مرتبط

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
جستجوهای محبوب:
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.