چگونگی تاثیر طلا، نفت و اوراق قرضه بر نرخ جفتارزها در بازار فارکس را بیاموزید. با تحلیل این روابط، معاملات خود را حرفهای کنید.
طلا و نرخ جفتارزها
بازارهای مالی همواره تحت تأثیر روابط پیچیدهای میان داراییهای مختلف قرار دارند. طلا، نفت و اوراق قرضه به عنوان سه ابزار کلیدی در اقتصاد جهانی نقشی اساسی در تعیین جهت حرکت جفتارزهای اصلی ایفا میکنند.
درک عمیق این روابط میتواند به معاملهگران کمک کند تا با تحلیل بهتر تاثیر طلا، نفت و اوراق قرضه بر نرخ جفتارزها تصمیمات هوشمندانهتری بگیرند. در مقاله زیر به بررسی جامع این تأثیرات پرداختهایم.
طلا به عنوان یک دارایی پایدار همواره در شرایط بحرانی به عنوان پناهگاهی امن برای سرمایهگذاران شناخته شده است. رابطه طلا با دلار آمریکا (USD) به دلیل ساختار اقتصادی و استفاده جهانی از دلار به عنوان ارز پایه، رابطهای معکوس است.
رفتار طلا در شرایط بحران اقتصادی
در زمانهای بحران اقتصادی سرمایهگذاران تمایل دارند دلار خود را به طلا تبدیل کنند. چراکه طلا برخلاف بسیاری از داراییها ارزش ذاتی خود را حفظ میکند. این رفتار منجر به افزایش تقاضا برای طلا و کاهش ارزش دلار میشود.
ارزش ذاتی طلا چیست و چرا یک دارایی پایدار است؟
ارزش ذاتی به معنای ارزشی است که مستقل از عوامل بیرونی یا نوسانات بازار برای یک دارایی وجود دارد.
طلا به دلیل ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاص خود (مانند مقاومت در برابر خوردگی و زوال)، کاربردهای صنعتی و زینتی و محدودیت منابع طبیعی، دارای ارزشی پایدار است.
برخلاف پولهای فیات که ارزش آنها عمدتاً بر اساس اعتماد به دولتها و اقتصادهاست، طلا بهواسطه کمیاب بودن و تقاضای جهانی همواره ارزشی قابل اعتماد داشته است.
همین موضوع باعث میشود که طلا در شرایط بحرانی یا عدم اطمینان اقتصادی به عنوان یک “پناهگاه امن” برای سرمایهگذاران شناخته شود.
به عبارت دیگر طلا به دلیل کمبود، دوام و پذیرش تاریخی در سراسر جهان، به عنوان یک منبع پایدار از ثروت عمل میکند.
چرا طلا یک دارایی پایدار است؟
طلا برخلاف بسیاری از داراییها از خطرات مرتبط با ناپایداری اقتصادی یا سیاسی کمتر آسیب میبیند. برای مثال در دوران جنگها، رکود اقتصادی یا فروپاشیهای مالی بسیاری از ارزها و داراییهای مالی ممکن است ارزش خود را از دست بدهند.
اما طلا به دلیل تقاضای جهانی و ویژگیهای ذاتیاش همچنان ارزش خود را حفظ میکند. همچنین طلا نیازی به پشتیبانی از سوی دولت یا نهاد مالی ندارد و همیشه مورد قبول عمومی بوده است، که این خود عاملی برای پایداری آن است.
ساختار اقتصادی دلار آمریکا و رابطه آن با طلا
دلار آمریکا (USD) به عنوان ارز ذخیره جهانی (Global Reserve Currency) نقش بیبدیلی در اقتصاد جهانی دارد.
به این معنی که اکثر معاملات بینالمللی به ویژه در بازارهای انرژی (مانند نفت) به دلار انجام میشود. همچنین بسیاری از کشورها ذخایر ارزی خود را به دلار نگهداری میکنند زیرا دلار به دلیل پشتیبانی از سوی قویترین اقتصاد جهان و نهادهای مالی قدرتمند ثبات بالایی دارد.
رابطه معکوس دلار و طلا به این معناست که وقتی ارزش دلار کاهش مییابد تقاضا برای طلا افزایش مییابد و بالعکس. این موضوع به دو دلیل اصلی رخ میدهد:
- قدرت خرید: با کاهش ارزش دلار، خرید طلا با ارزهای دیگر مقرون بهصرفهتر میشود و تقاضا برای طلا در بازارهای جهانی افزایش مییابد.
- حفظ ارزش: در زمانهایی که اعتماد به دلار کاهش مییابد (به دلیل بحرانهای اقتصادی، بدهی ملی بالا یا سیاستهای پولی نامناسب)، سرمایهگذاران به سمت طلا به عنوان یک ذخیره ارزش حرکت میکنند.
نقش دلار به عنوان ارز پایه جهانی
دلار آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و از زمان توافقنامه برتون وودز (Bretton Woods) به عنوان ارز پایه جهانی معرفی شد. در این توافقنامه، دلار به طلا متصل شد و سایر ارزها بر اساس ارزش دلار تعیین میشدند.
با وجود این که در سال 1971 این اتصال قطع شد، اما دلار همچنان جایگاه خود را به عنوان مهمترین ارز جهانی حفظ کرد. دلیل اصلی این جایگاه، ثبات اقتصادی، سیاسی و نظامی ایالات متحده و حجم بالای نقدینگی دلار در بازارهای بینالمللی است.
این ویژگیها باعث شدهاند که دلار همواره نقشی کلیدی در ذخایر ارزی کشورها، معاملات بینالمللی و سیاستهای پولی داشته باشد.
در نتیجه هرگونه تغییر در ارزش یا تقاضای طلا میتواند اثرات قابلتوجهی بر ارزش دلار بگذارد و بالعکس. این تعامل پیچیده میان طلا و دلار اهمیت تحلیل دقیق این دو دارایی را برای معاملهگران و سرمایهگذاران نشان میدهد.
قطع شدن اتصال دلار به طلا به تصمیمی اشاره دارد که در سال 1971 توسط ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا اتخاذ شد و به نام “شوک نیکسون” (Nixon Shock) شناخته میشود.
برای فهم بهتر این موضوع باید به توافقنامه برتون وودز و نحوه کارکرد آن نگاهی بیندازیم:
توافقنامه برتون وودز و اتصال دلار به طلا
پس از جنگ جهانی دوم کشورهای بزرگ جهان در سال 1944 توافق کردند که یک نظام ارزی پایدار ایجاد کنند. در این نظام ارزش تمام ارزها به دلار آمریکا متصل میشد و دلار خود به طلا متصل بود. به عبارت دیگر:
- ارزش هر اونس طلا 35 دلار تعیین شده بود.
- آمریکا تضمین کرد که هر کشوری میتواند دلارهای خود را به طلا تبدیل کند.
این سیستم باعث شد دلار آمریکا به یک ارز پایه جهانی تبدیل شود چرا که سایر ارزها نیز ارزش خود را با دلار تطبیق میدادند.
چرا اتصال دلار به طلا قطع شد؟
در دهههای 1960 و 1970 چند مشکل بزرگ در این سیستم ظاهر شد:
- افزایش چاپ دلار: ایالات متحده برای تأمین هزینههای جنگ ویتنام و برنامههای اقتصادی داخلی مقدار زیادی دلار چاپ کرد. این باعث شد که ذخایر طلای آمریکا دیگر پاسخگوی تقاضای تبدیل دلار به طلا نباشد.
- کاهش اعتماد به دلار: کشورهای دیگر مانند فرانسه و آلمان شروع به تبدیل دلارهای خود به طلا کردند، چرا که نگران کاهش ارزش دلار بودند. این امر ذخایر طلای آمریکا را کاهش داد.
- عدم انعطافپذیری سیستم: نظام برتون وودز به دلیل وابستگی مستقیم دلار به طلا، امکان مدیریت انعطافپذیر سیاستهای پولی را محدود میکرد.
اقدام نیکسون در سال 1971
برای جلوگیری از تخلیه ذخایر طلای آمریکا و فروپاشی اقتصادی، نیکسون اعلام کرد که دیگر آمریکا به کشورها اجازه نمیدهد دلارهای خود را با طلا معاوضه کنند. این اقدام به معنای پایان استاندارد طلا (Gold Standard) بود.
از آن پس:
- دلار دیگر به طلا وابسته نبود و ارزش آن بر اساس عرضه و تقاضا در بازار تعیین میشد.
- آمریکا توانست بدون محدودیتهای قبلی، پول چاپ کند و سیاستهای مالی انعطافپذیرتری اجرا کند.
نتایج این تصمیم
- دلار فیات (Fiat Currency): از آن زمان به بعد، دلار تبدیل به یک ارز فیات شد، یعنی ارزش آن فقط بر اساس اعتماد عمومی و توان اقتصادی آمریکا تعیین میشود، نه پشتوانه طلا.
- تورم شدید در دهه 1970: به دلیل چاپ بیش از حد دلار و افزایش قیمت نفت، تورم در آن دهه به شدت افزایش یافت.
- رشد بازارهای مالی: قطع اتصال دلار به طلا امکان مدیریت بهتر نرخ بهره و حجم پول را فراهم کرد و به رشد بازارهای مالی مدرن کمک نمود.
جمعبندی
قطع اتصال دلار به طلا یک نقطه عطف در تاریخ اقتصاد بود که نظام ارزی جهان را از استاندارد طلا به سیستم ارزهای فیات تغییر داد.
این اقدام انعطاف بیشتری به سیاستهای پولی داد اما وابستگی اقتصاد جهانی به اعتماد به دلار و توان اقتصادی آمریکا را افزایش داد.
رابطه طلا و AUD/USD
استرالیا به عنوان سومین تولیدکننده بزرگ طلا در جهان، تأثیر مستقیمی از تغییرات قیمت طلا میپذیرد. صادرات طلا بخش عمدهای از اقتصاد این کشور را تشکیل میدهد و تغییرات قیمت طلا به صورت مستقیم بر نرخ جفتارز AUD/USD تأثیر میگذارد.
تحلیل همبستگی مثبت طلا و AUD/USD
مطالعات نشان میدهند که همبستگی میان طلا و AUD/USD به طور تاریخی حدود 80 درصد بوده است. این بدان معناست که افزایش قیمت طلا معمولاً باعث افزایش نرخ AUD/USD میشود.
نمونههای تاریخی
به عنوان مثال در دورههای رشد جهانی قیمت طلا، دلار استرالیا نیز تقویت شده است. این رابطه مثبت نشاندهنده اهمیت طلا برای اقتصاد استرالیا است.
رابطه طلا و USD/CHF
فرانک سوئیس (CHF) به دلیل پشتوانه طلای قوی رفتاری متفاوت نسبت به دلار استرالیا دارد. ذخایر ارزی سوئیس شامل بیش از 25 درصد طلا است، که این امر همبستگی منفی بین طلا و USD/CHF ایجاد میکند.
تحلیل همبستگی منفی طلا و USD/CHF
وقتی قیمت طلا افزایش مییابد، تقاضا برای فرانک سوئیس افزایش یافته و نرخ USD/CHF کاهش مییابد.
شرایط تغییر احتمالی
این رابطه منفی ممکن است تحت تأثیر تغییرات سیاستهای پولی یا شرایط اقتصادی جهانی دستخوش تغییر شود.
منظور از ذخایر ارزی سوئیس شامل بیش از 25 درصد طلا این است که بانک مرکزی سوئیس (Swiss National Bank) بخشی از داراییهای ذخیره ارزی خود را به شکل طلا نگهداری میکند.
به عبارت دیگر از کل ذخایر ارزی این کشور (که ممکن است شامل ارزهای خارجی مثل دلار، یورو، و داراییهای دیگر باشد)، بیش از 25 درصد آن به طلا اختصاص دارد.
چرا سوئیس این کار را میکند؟
- حفظ ثبات ارزی: طلا یک دارایی پایدار است که میتواند در شرایط بیثباتی اقتصادی یا نوسانات بازار جهانی ارزش خود را حفظ کند.
- اعتماد سرمایهگذاران: طلا به فرانک سوئیس اعتبار و جذابیت بیشتری میبخشد، زیرا به عنوان یک پشتوانه قوی برای ارز آن عمل میکند.
- تاریخچه بیطرفی سوئیس: به دلیل موقعیت سیاسی و تاریخی سوئیس (کشور بیطرف در جنگها)، طلا همواره بخشی از سیاستهای ذخیرهای این کشور بوده است.
تأثیر بر رابطه با USD/CHF
به دلیل وابستگی بخشی از ارزش فرانک به طلا:
- وقتی قیمت طلا افزایش مییابد، ارزش فرانک تقویت میشود، زیرا طلا بخشی از پشتوانه آن است.
- در نتیجه نرخ USD/CHF کاهش مییابد، چرا که فرانک قویتر شده و دلار در مقایسه با آن ضعیفتر به نظر میرسد.
این موضوع نشاندهنده ارتباط بین ذخایر طلای سوئیس و عملکرد فرانک سوئیس در بازار ارز است.
نفت و USD/CAD
نفت خام که به طلای سیاه نیز مشهور است تأثیر قابلتوجهی بر جفتارز USD/CAD دارد. کانادا یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت به ایالات متحده است و اقتصاد این کشور به شدت به صادرات نفت وابسته است.
همبستگی نفت و USD/CAD
با افزایش قیمت نفت ارزش دلار کانادا (CAD) افزایش یافته و نرخ USD/CAD کاهش مییابد. این رابطه منفی به دلیل وابستگی کانادا به صادرات نفت است.
بازده اوراق قرضه و نرخ ارز
اوراق قرضه ابزارهای مالی هستند که نشاندهنده وامگیری دولتها یا شرکتها از سرمایهگذاران هستند. بازده اوراق قرضه (Bond Yield) نشاندهنده نرخ بازگشت سرمایه برای دارندگان این اوراق است.
رابطه معکوس قیمت اوراق و بازدهی
وقتی قیمت اوراق قرضه افزایش مییابد، بازده آن کاهش مییابد و برعکس. بازده بالاتر معمولاً نشاندهنده تقویت ارز آن کشور است.
اختلاف بازده اوراق قرضه بین کشورها
اختلاف بازده اوراق قرضه (Bond Spread) نشاندهنده تفاوت میان بازده اوراق دو کشور است. این اختلاف میتواند جهت حرکت جفتارزها را تعیین کند.
به عبارتی تفاوت میان نرخ بازده اوراق قرضه دو کشور میتواند باعث جذب یا دفع سرمایهگذاران به سمت ارز یکی از آن دو کشور شود. این تغییر در جریان سرمایه، ارزش جفتارز مربوطه را تحت تأثیر قرار میدهد.
چطور این اتفاق میافتد؟
- بازده بالاتر، جذابیت بیشتر: وقتی بازده اوراق قرضه یک کشور (مثلاً استرالیا) نسبت به کشور دیگر (مثلاً آمریکا) افزایش مییابد، سرمایهگذاران به سمت خرید اوراق قرضه آن کشور جذب میشوند، زیرا بازده بیشتری به دست میآورند.
- تقاضا برای ارز: برای خرید اوراق قرضه استرالیا، سرمایهگذاران ابتدا باید دلار استرالیا (AUD) خریداری کنند. این افزایش تقاضا برای AUD باعث تقویت ارزش آن در برابر دلار آمریکا (USD) میشود.
- اثر بر جفتارز: با تقویت دلار استرالیا، نرخ جفتارز AUD/USD افزایش مییابد (یعنی ارزش AUD نسبت به USD بیشتر میشود).
به زبان سادهتر:
- اگر بازده اوراق قرضه استرالیا بیشتر از آمریکا باشد، سرمایهگذاران به سمت استرالیا جذب میشوند و ارزش AUD در برابر USD بالا میرود.
- اگر بازده اوراق قرضه آمریکا بیشتر باشد، عکس این حالت اتفاق میافتد و ارزش USD نسبت به AUD تقویت میشود.
این اختلاف بازده، یکی از فاکتورهای مهم برای تحلیل رفتار جفتارزها است، زیرا نشاندهنده جذابیت سرمایهگذاری در اقتصاد یک کشور نسبت به کشور دیگر است.
مثال از AUD/USD
در دورهای که بازده اوراق استرالیا افزایش یافت، جفتارز AUD/USD نیز به طور قابل توجهی تقویت شد. این رابطه نشاندهنده اهمیت اختلاف بازده در تحلیل جفتارزها است.
نتیجهگیری
شناخت تاثیر طلا، نفت و اوراق قرضه میتواند ابزار قدرتمندی برای معاملهگران باشد. تحلیل همبستگیهای تاریخی و درک تغییرات احتمالی میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات هوشمندانهتری در بازار فارکس بگیرند.
برای اینکه در تحلیل تکنیکال روابط میان داراییهای مختلف حرفه ای تر بشید دیدن دوره آموزشی فلیپینگ مارکتس را به شما پیشنهاد می کنیم.
- پشتیبانی مناسب در تحلیل تاثیر طلا، نفت و اوراق قرضه بر نرخ جفتارزها، استراتژی های معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایه خود را در خدمات ما از جمله درخواست تحلیل سهم، اکسپرت مدیریت سرمایه و سفارش اکسپرت انتخاب کنید.
رابطه معکوس طلا و دلار به دلیل رفتار سرمایهگذاران در زمان بحران اقتصادی است. در این شرایط، تقاضا برای طلا به عنوان دارایی امن افزایش یافته و ارزش دلار کاهش مییابد.
کانادا به دلیل صادرات گسترده نفت، به شدت تحت تأثیر قیمت نفت است. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به تقویت دلار کانادا و کاهش نرخ USD/CAD میشود.
بازده بالاتر اوراق قرضه نشاندهنده تقویت اقتصاد کشور صادرکننده آن است و تقاضا برای ارز آن کشور را افزایش میدهد. این رابطه تأثیر مستقیمی بر جفتارزها دارد.