آنچه باید دربارۀ تورم و انواع آن بدانیم: معنی تورم، نحوه محاسبه،اثر، علت و انواع

تورم

تورم یا Inflation به معنای افزایش مداوم قیمت هاست. در این مقاله به معرفی تورم، انواع آن و چگونگی پیدایشش در یک جامعه می پردازیم.

تعریف تورم:

Inflation به معنای افزایش مداوم و پیوسته قیمت کالاها و خدمات در جامعه برای یک برهه زمانی مشخص می باشد. این موضوع باعث کاهش قدرت خرید خانوارها می گردد و این کاهش قدرت خرید در تمام حوزه های یکسان نخواهد بود.

بنا به گفته اقتصاددانان دو دلیل اصلی ایجاد کننده Inflation در جامعه: یکی کاهش عرضه یا افزایش تقاضا و دومین دلیل رشد نقدینگی یا افزایش پول مازاد.

انواع تورم:

در ادامه این مقاله به بررسی انواع Inflation و دلایل ایجاد آنها در جامعه می پردازیم.

تورم قابل پیش بینی:

در این نوع پیش از آنکه بیماری تورم در اقتصاد جامعه بطور کامل آشکار گردد علائم پیدایش آن بروز می کند. مثلا قیمت ها پی در پی بالا رفته و روند ثابتی ندارد. بدینسان به گونه ای اضطراب نامرئی بر بازار حاکم می گردد. در این صورت هیچ چاره ای برای کنترل و مهار رشد ناموزون قیمت ها نیست. بنابراین سازواره اقتصادی جامعه در برابر علائم این بیماری به طور طبیعی عکس العمل نشان می دهد و در نتیجه نوعی آزمندی و زیاده طلبی بر فرهنگ تولید و مصرف مردم حاکم می گردد.

صاحبان سرمایه سرمایه خود را بااحتیاط به کار می گیرند. و در برابر آن سود بیشتری می طلبند. اینان همه تلاش خود را در صرف سرمایه ها به فعالیت های سودآور و کاذب مانند واسطه گری و غیره بکار می گیرند و نه در بخش های اساسی و تولیدی. کارگر نیز اجرت بیشتری در خواست می کند چنانکه فروشنده کالا قیمت بیشتری از مشتری می طلبد.

در مجموع هر چند بالا رفتن قیمتها بار سنگینی بر دوش همگان می گذارد ولی همه با آن سر سازگاری دارند و قراردادها را با توجه به آینده تنظیم می کنند. دراین هنگام وضع اقتصادی جامعه بطور نسبی عادی می باشد. در چنین شرایطی اگر دولت در جهت پیشگیری آن اقدام نکند و به اصطلاح سازواره اقتصادی جامعه را در برابر هجوم این بیماری واکسیناسیون نکند آینده اقتصادی خطرناکی در انتظار جامعه خواهد بود.

تورم غیر منتظره:

این تورم قبلا برای جامعه قابل پیش بینی نبوده و به ناگاه پیدا می شود. عوامل آن نیز گوناگون می باشد. مانند کودتا، جنگ، نزول آفت های غیر منتظره مثل تگرک در سطح گسترده و… در چنین شرایطی است که قیمت ها به طور جهنده بالا می رود و ارزش پول ناگهان سقوط می کند. قدرت خرید بطور سریع کاهش می یابد و از سوی دیگر به گونه ای عکس العملی، مزدها افزایش می یابد. در نتیجه هزینه تولید چند برابر افزایش می یابد. بدین سان تمام دست اندرکاران اقتصادی غافلگیر می شوند. و به دلیل پائین آمدن ارزش پول بدهکاران علاقه بیشتری برای باز پرداخت وام های خود نشان می دهند.

صاحبان سرمایه از نظر به کارانداختن سرمایه هایشان در حیرت می مانند. و دلسردی و ابهام زدگی ویژه ای بر بخش تولید حاکم می گردد. که با واکنشهای روانی و اجتماعی مناسب باید خنثی شود. در چنین شرایطی ست که بانک ها رو به ورشکستگی می روند. چون وام های پرداختی آنها به مشتریان در شرایطی صورت گرفته که پول قدرت خرید بالاتری داشته و اکنون که آن وام ها را باز پس می گیرند پول قدرت خرید خود را از دست داده است. مثلا اگر آن زمان با یک صد تومان یک متر پارچه خریداری می کردیم اکنون همان پارچه را باید با سیصدتومان بخریم.

ابر تورم :

ابرتورم

hyperinflation

افزایش سریع و بی حد و مرز قیمت ها را گویند طبق تعریف ابر تورم یا افسارگسیخته زمانی به‌وجود می‌آید که تورم بیش از ۵۰ درصد در ماه یا بیش از ۱ درصد در روز باشد. یکی از دلایل آن افزایش ذخایر اسکناس در دوران رکود و بدون داشتن رشد قابل توجهی در اقتصاد است. این کار ذخیره اسکناس عظیمی ایجاد می کند که میزان تقاضا برای آن بسیار کم است. در نتیجه این واحد پولی ارزش خود را از دست می دهد. ابر تورم با وقوع جنگ و یا بی ثباتی سیاسی نیز ایجاد می شود. ارزش پول ملی از بین می رود. زیرا مردم اعتماد خود را به دولتی که از آن پول حمایت می کند از دست می دهند.

بدین ترتیب ابر تورم واژه‌ای است که درباره تجاربی چون تجربه آلمان در سال‌های 1919 الی 1923 به کار می‌رود. که آثارش: کاهش ارزش پول، گسستگی روابط اقتصادی و فرو پاشی نظام اقتصاد است. این نوع تورم معمولاً پس از جنگ ها یا انقلاب ها رخ می دهد. مثل افزایش قیمت ۲۵۰۰% در آلمان در سال ۱۹۲۳.

تورم حاد:

به آن تورم جهنده نیز می گویند که یکی از خطرناکترین آن ها به شمار می آید. نرخ میانگین افزایش قیمت ها دراین تورم بالاتراز 50 درصد و گاهی تا صد درصد نیز می رسد. در این تورم ممکن است برخی از کالاها افزایش قیمتی متجاوز از هزار درصد بطور فردی داشته باشد. در تورم جهنده که نام دیگر آن تورم شدید است نه تنها هر روز ممکن است قیمت ها تغییر کند و افزایش یابد که گاهی در هر ساعت قیمت ها دچار دگرگونی می شود.

دراین تورم هجوم مردم به مراکز فروش کالا به شدت زیاد می شود. بگفته یکی از علمای اقتصاد پیش از این تورم انسان با اندکی پول در جیب خود به بازار کالا می رود و زنبیل ها را از جنس انباشته می سازد. ولی دراین تورم حتی اگر زنبیل ها پول به همراه ببرد شاید به اندازه سایز جیب های کت خود نتوانند کالا بخرد. البته توجه داریم که این وضعیت برای اکثریت توده های مردم که حتی پول های در جیب نیز بسیار کم دارند چه میزان مصیبت بار می باشد.

پول دراین تورم به پائین ترین مرتبه ارزش سقوط می کند. تا نارضایتی، بیکاری ابهام زدگی روز به روز بالا می گیرد. اختلاس احتکار و حقه بازی دراقتصاد فراوان می شود. و دراین حال و هوا، از میان تمام اقشار جامعه، پر درآمدتر از همه صاحبان بنگاه های معاملاتی هستند که سود هنگفت و کلانی را ازاین طریق در کمترین مدت به جیب می زنند. دراین شرایط تورمی فقرای جامعه بیش از پیش فقیرتر می شوند.

تورم جهنده یا شدید ناشی از عوامل پایه ای گوناگونی است مانند:

ناتوانی دولت بر کنترل و هدایت نظام اقتصادی.

نبودن سیاست پولی و اعتباراتی مدون و سالم.

وقوع حوادث ناگهانی سیاسی اقتصادی واجتماعی.

این تورم آنچنان خطرناک است که امکان دگرگونی های سیاسی و اقتصادی غیر مترقبه ای را در جامعه به دنبال دارد.

می‌توان تورم حاد را وضعیتی تعریف کرد که در آن افزایش مدام قیمت‌ها انتظار افزایش باز هم بیشتر را پیش می‌آورد؛ به نحوی که جوش و خروش برای کالاها وضعیتی را پدید می‌آورد که پایان آن سقوط کامل پول است. در حالت تورم حاد سرعت گردش پول نقش مهمی ایفا می‌کند و به آن‌چنان سطحی ارتقا می یابد که واحد پول نخست نقش خود را به صورت ذخیره ‌ساز ارزش و بالاخره ضابطه تعیین ارزش و واسطه مبادله از دست می‌دهد.  در این نوع تورم آهنگ افزایش قیمت‌ها تند و سریع است.

تورم خزنده:

افزایش تدریجی اما دائمی هزینه‌ها و قیمت‌ها را می‌نمایاند که کم و بیش به وسیله سیاست‌های پولی و مالی با آن برخورد می‌شود. در تورم خفیف, افزایش قیمت را بین ۴ تا ۸ درصد در سال ذکر کرده اند. تورمی آرام و پیوسته است و معمولاً به علت افزایش تقاضا است. بعضی اقتصاد دانان معتقدند که محرکی برای افزایش درآمد است و بعضی دیگر معتقدند که سبب کاهش قدرت خرید است. (هر ۲۵ سال ۵۰%)

علاوه بر این تقسیم بندی کلی می توان تورم را به دسته های کوچک تری نیز تقسیم کرد:

 1- تورم عادی:

تورم عادی یا طبیعی تورمی است که افزایش آرام و مستمر سالانه قیمتها را به دنبال دارد. نرخ متعادل این تورم سالانه در حدود 3 تا 5 درصداست. این نوع تورم دامنگیر بیشتر جوامع اقتصادی می باشد و حتی اقتصاد کشورهای صنعتی و سرمایه داری نیزاز آن مصون نیستند. بیشتراقتصاددانان براین باورند که تورم عادی نه تنها خطرناک نمی باشند بلکه قابل تحمل و مفید نیز هست و نشانه رشداقتصادی و دراثر گسترش رقابتها و تلاشهای اقتصادی می باشد.

2-  پنهان:

تورمی که در آن قیمت ثابت ولی کیفیت کمتر می شود. تجربه کنترل ‌های فوری که معمولاً در زمان جنگ و نیز بلافاصله بعد از آن اعمال می‌شوند، منجر به ایجاد تمایز بین تورم نهان و تورم آشکار می شوند. بدین ترتیب مشخصه وضعیت تورم نهان این است که قیمت‌ها و احتمالاً نیز حقوق‌ها از طریق اعمال کنترل‌های مستقیم ثبت می‌شوند. حال آن که در وضعیت تورم آشکار چنین کنترل‌هایی اعمال نمی‌شود. این تورم معمولا ویژه کشورهائی است که دارای اقتصادی متمرکز سوسیالیستی و یا حاکمیت سیاسی جابرانه و اختناق آلود می باشند. در برخی از کشورها نرخ این تورم تا 30 درصد هم می رسد.

در این صورت چون خفقان و اختناق سیاسی بر رسانه های عمومی حاکم است این تورم از نظر عمومی ناپیدا و پنهان می ماند. از سوی دیگر حاکمان ستم گستر و استثمارگر برای فریب افکار عمومی و تثبیت پایه های حکومت خود نرخ های کاذبی را در رسانه های گروهی اعلام می دارند. و از انتشار نرخ های واقعی تورم جلوگیری می کنند. در تورم پنهانی بیشترین فشار بر دوش خانواده هائی است که دارای دستمزد و یا حقوق ثابت می باشند. زیرا در آمد آنان ثابت و قیمت ها رو به افزایش است.

3-  رکودی:

تورم رکودی

Recessional inflation

این تورم یکی از انواع پیچیده و نسبتا نوظهور است که پس از جنگ جهانی دوم یک سری از کشورها با آن درگیر شده اند. همانگونه که از ظاهر آن روشن می گردد این تورم نه تنها تورم به مفهوم افزایش بدون مهار قیمت هاست بلکه در آن کسادی و رکود نیز وجود دارد. بنابراین با توجه به این مطلب لازم است توضیح فشرده ای نیز در باب رکود آورده شود تا در نهایت بتوان این پدیده خطرناک اقتصادی را شناخت:

رکود یا کسادی در اقتصاد به وضعیتی گفته می شود که تولید ملی بطور کلی رو به پائین آمدن دارد. در کسادی و رکود اقتصادی بر عکس رونق اقتصادی، درآمد ملی پائین آمده و اشتغال کاهش پیدا می کند. ازاین رو بیکاری فزونی می یابد و نیروی کار درخواست کننده ای ندارد تا آنجا که گاه افراد را در مقابل استفاده غذای ساده و بدون پرداخت دستمزد بکار نمی گیرند. دراین صورت هم تورم است و هم رکود. از طرفی قیمت ها بالا می باشد و از طرف دیگر سطح درآمد پائین و پولی در دست مردم نیست. زیرا جامعه نه قدرت خرید دارد و نه قدرت تولید و آنچه موجود است گران می باشد. دراین تورم فشار و مشکل اصلی افزایش قیمت ها نیست بلکه بیکاری گسترده و رکود تولید است.

تورم رکودی را در تعبیر عامیانه قحطی می نامند. چنانکه درایران به هنگام اشغال متفقین و آذربایجان در دوران پس از جنگ و به هنگام اشغال روس ها و عوامل آنان نمونه ای ازاین قحطی است. در آن شرایط بیکاری گرانی و کم یابی اجناس همراه با فقر و بی پولی اکثریت جامعه تورم رکودی را پدید آورده بود. و همچنین اتیوپی قحطی زده کنونی نیز یکی از موارداین نوع تورم می باشد.

4-رسمی:

تورمی که به علت افزایش عرضه پول از سوی دولت بوجود می آید.

5- تورم ساختاری:

تورمی که به علت افزایش قیمت ها به دلیل وجود تقاضای اضافی به وجود می آید. در این نوع تورم دستمزدها به دلیل وجود فشار (کمبود) در برخی بخش ها افزایش می یابد. این نوع تورم در کشورهای در حال پیشرفت زیاد است.

6-  شتابان:

افزایش سریع و شدید نرخ تورم است. مثلاً وقتی دولت سعی کند بیکاری را پایین تر از حد طبیعی نگاه دارد، این اقدام باعث افزایش تورم می شود.

7-  مهار شده:

تورمی است که به دلیل وجود شرایط تورمی در کشور ایجاد  و در مقابل از افزایش آن جلوگیری می کنند. این شرایط معمولاً از فزونی تقاضای کل بر عرضه ی کل کالاها و خدمات پدید می آید که با فرض ثابت بودن دیگر شرایط به ازدیاد قیمت ها می انجامد.

8- فشار سود:

تورمی که در آن تلاش سرمایه داران برای تصاحب سهم بزرگی از درآمد ملی منشأ تورم است.

9- فشار هزینه:

از آن به عنوان تورم فروشنده نیز یاد می کنند. این نوع تورم ناشی از افزایش هزینه تولید کالاها و افزون طلبی (تکاثر) و سودپرستی فروشندگان می باشد. از این رو این قسم از تورم را تورم فروشنده یعنی تورمی که فروشنده ها آن راایجاد می کنند نامیده اند. تورم فوق را تولید کنندگان و فروشندگان می توانند بطور مصنوعی با استفاده از شیوه احتکار و غیره بوجود آورند. البته ممکن است تورم ناشی از بالا رفتن اجاره زمین ساختمان ها، قیمت وسائل کار هزینه کل تولید باشد در آن صورت موجب پائین آمدن سود دهی موسسات گردد که برای مقابله با آن قیمت کالا را افزایش می دهند. نرخ این Inflation گاهی تا حدود 55 درصد می رسد که این نرخ بر توده های مردم و دولت به عنوان مصرف کننده بزرگ ضرر می رساند.

تعریف دوم:

تورمی که مستقل از تقاضا صرفاً از افزایش هزینه های تولید ناشی می شود. مثال بارز چنین تورمی را در تمام کشورهای صنعتی غرب پس از افزایش استثنایی بهای نفت در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۸ می توان دید. برخی اقتصاددانان معتقدند که متداول ترین منبع Inflation فشار هزینه، قدرت اتحادیه های کشوری است که اضافه دستمزدی بیش از افزایش بازدهی بدست می آورند و این خود در یک مارپیچ تورمی موجب افزایش قیمت ها و متقابلاً تقاضا برای دستمزد بیشتر می شود.

منتقدان از این نظریه استدلال می کنند که اگر اتحادیه های کارگری هنگامی موفق به افزایش دستمزد شوند که سطح تقاضای کل برای جبران آن به اندازه ی کافی افزایش نیافته باشد گرایش هایی در جهت افزایش بیکاری بوجود خواهد آمد که اثرات رکودی بر اقتصاد خواهد داشت. چنین فرایندی نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد و بنابراین تورم فشار هزینه یقیناً نمی تواند بیان کننده ی Inflation مزمنی باشد که کشور های اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم به آن دچار شدند. لذا افزایش قیمت را در مرحله نخست، یا باید حاصل تقاضای اضافی دانست و یا حاصل بالا بردن کل تقاضای پولی برای جلوگیری از بیکاری.

10- تورم فشار تقاضا:

این تورم در اثر عدم مدیریت درست اقتصادی و ریزش بیش از حد معمول پول در جامعه از جانب بانک مرکزی بوجود می آید. چنانکه اعطای بیش از حد اعتبارات به مردم توسط بانک ها و نیز ترویج و تشویق فرهنگ مصرف گرایی و لوکس زیستی و گرایش جامعه به اسراف و تبذیر و آزمندی نیز از عوامل اقتصادی روانی پیدایش این نوع تورم هستند. این تورم تا حدود 50 و گاهی 55 درصد به قیمت ها می افزاید و نظام اقتصادی جامعه موقعیت خطرناکی قرار می گیرد. نام دیگراین نوع  تورم ناشی از تقاضا می باشد و در آن قدرت خرید مردم بالا بوده و کالاهای مورد تقاضا کم می باشد. تقاضای روزافزون مردم برای خرید، موجب از هم گسیختگی قیمت ها و چه بسا موجب پیدایش بازار سیاه می گردد و آزمندی و هجوم مردم برای خرید هر روزافزونتر می شود.

تعریف دوم:

Inflation ناشی از فزونی تقاضای کل نسبت به کل جریان کالا و خدمات در اقتصادی که همه ی عوامل تولید را با ظرفیت کامل بکار گرفته باشد. هرگاه تقاضای مصرف کنندگان، دولت و بنگاه ها برای کالاها و خدمات، بر عرضه ی موجود فزونی گیرد، قیمت ها در اثر این عدم تعادل افزایش خواهد یافت. در اصل افزایش قیمت باید تقاضای اضافی را از میان بردارد و بار دیگر تعادل برقرار سازد و بر این اساس باید برای گرایش مستمر به سوی Inflation ، که ویژگی بسیاری از اقتصاد های پس از جنگ است، توصیفی یافت.

یکی ازنظریه های رایج در اینباره، مازاد مستمر تقاضا را ناشی از سیاست دولت می داند. بنا به این نظریه در حالی که مصرف کنندگان و شرکت ها به هنگام افزایش قیمت ها تقاضای خود را کاهش می دهند، دولت به دلیل توانایی اش در تامین مالی مخارج خود، از محل ایجاد پول، می تواند میزان مخارج خود را به ارزش واقعی حفظ کند یا حتی افزایش دهد. در نتیجه ی این اقدام نه تنها میل مستمر به Inflation بوجود می آید بلکه سهم بخش دولتی از کل منابع موجود در اقتصاد نیز افزایش می یابد.

11- تورم انتقال تقاضا:

تورم انتقال تقاضا

Demand-side inflation

به آن تورم وارداتی نیز می گویند. یکی از چهره های خطرناک تورم نوع وارداتی آن است که بطور مستقیم از خارج وارد کشور می گردد. این تورم بطور عمده از کشورهای صنعتی به کشورهای جهان سوم بااقتصادی وابسته سرایت می کند. اینک به چگونگی بوجود آمدن این تورم و کیفیت صدور آن از کشورهای صنعتی بحران زده به کشورهای عقب نگه داشته جهان سوم اشاره می کنیم:

الف:

کشورهای صنعتی که از یکسو با بحران های کار و کارگری دست و پنجه نرم می کنند و کارگران اعتصاب کرده اند و تقاضای دستمزد بیشتر کرده اند و از سوی دیگر چون بازار مصرف به اندازه کافی در داخل کشور خود نمی یابند و کالاهایی که قبلا کارخانه ها تولید کرده اند، اکنون همان کارخانه ها از آن ها به صورت سرمایه ای که انباشته است استفاده می کنند همه ی این عوامل آن کشورها را دچار تورم می کنند. از این رو برای رهایی از این گرفتاری جهان سوم را بصورت بازار مصرف تولیدات خود در آورده و به همراه کالای صادراتی خود تورم را نیز به کشورهای جهان سوم صادر می کنند.

ب:

راه دیگر چگونگی صدور تورم به کشورهای جهان سوم از طریق صدور صنعت مونتاژ می باشد. از این راه کشورهای بزرگ صنعتی با دریافت مواد خام و ارزشمند از کشورهای عقب مانده قطعات پیش ساخته را به آن کشورها صادر کرده و با جایگزین کردن نیروهای ارزان قیمت قطعاتی که کارگران از قبل ساخته اند را سوار می کنند. از این رو تورم جامعه های صنعتی به کشورهای وابسته منتقل می شود.

ج:

راه دیگر وابستگی پولی کشورهای جهان سوم است. به عنوان نمونه تغییر و نوسان پولی آمریکا دراثر مشکلات اقتصاد داخلی است که بطور طبیعی به پول های کشورهای وابسته به ویژه کشورهای صادر کننده مواد اولیه تاثیر و موجب تورم دراین کشورها می گردد. در برابر این جریان ها جهت مقابله با تورم وارداتی تدوین سیاست اقتصادی و بازرگانی درست و استقلال گر تقویت صادرات و سیاست کنترل ارزی از عوامل موثر می باشد

تعریف دوم:

نظریه ای که عناصر تورم فشار تقاضا و فشار هزینه را با هم ترکیب می کند و تغییر در ساخت تقاضای کل را دلیل Inflationمی شمارد. هرگاه اقتصاد دچار انعطاف ناپذیری های ساختاری باشد، گسترش برخی صنایع با افول برخی دیگر از صنایع همراه خواهد بود. و عوامل تولید را به آسانی نمی توان به بخش های تولیدی انتقال داد. از این رو برای جذب وسایل تولید به سوی صنایع در حال گسترش، باید قیمت های بالاتری پرداخت شود. در نتیجه کارگران بخش های افول یابنده خواستار دستمزدی برابر با کارگران دیگر بخش ها می شوند و ترکیب این عوامل به Inflation می انجامد.

12-  فشار قیمت:

نوعی Inflation فشار هزینه که در اثر تحمیل قیمت های بسیار گزاف از سوی صاحبکاران اقتصادی با هدف دستیابی به سودهای کلان بدست می آید.

13-  فشار دستمزد:

نوعی تورم فشار هزینه که سرچشمه ی فرایند Inflation را فشار اتحادیه کارگری بر بازار کار می داند. این برداشت دارای طیف گسترده ای است که در یک سوی آن اعمال قدرت انحصاری اتحادیه های کارگری و الگوهای قدرت چانه زنی آنها بر پایه ی متغیر های اقتصادی قرار دارد و در سوی دیگر الگوهای غیر اقتصادی مبارزه جویی این اتحادیه ها.

نکات متفرقه:

برای کنترل نرخ تورم باید روی کنترل نقدینگی تمرکز کنیم، اما مهار رشد نقدینگی معلول ناترازی بانکی و بودجه‌ای در کشور است.یکی از راه‌های مهار تورم اتخاذ صحیح سیاست‌ های پولی مناسب است؛ یعنی رشد با ثبات و قابل پیش بینی حجم پول.

فرمول مهار Inflation ساده است و لازم است تا برای مهار آن ناترازی‌ها را در اقتصاد از بین برد و یک سری اصلاحات ساختاری در نظام پولی و مالی انجام داد. در مجموع برای مهار تورم سه محور وجود دارد که محور اول مدیریت خلق نقدینگی جدید، محور دوم حذف یا کاهش نقدینگی و محورم سوم نیز مدیریت و کنترل نقدینگی موجود است.

دولت‌ها در برخی مواقع برای جلوگیری از Inflation اقدام به ممنوعیت‌های صادراتی و همچنین قیمت‌گذاری می‌کنند، در حالی که این قبیل اقدامات تقریبا هیچ تاثیری بر مهار تورم ندارد و حتی آن کالاهایی که قیمت‌گذاری شده‌اند، متناسب با قیمت‌ها، رشد قیمت بازار را تجربه کرده‌اند.

بسیاری از کشورها مانند کره جنوبی، مکزیک، نیوزیلند و انگلستان بااعمال سیاست‌های پولی اصولی، موفق به کاهش Inflation به ارقام یک‌رقمی (معمولاً زیر ۵ درصد) شده‌اند که یکی از دلایل عمده آن استقلال بانک مرکزی در این کشورها برای پیش‌برد سیاست ‌های پولی بوده است.

مفهوم سال پایه :

منظور از سال پایه، سالی قراردادی است که قیمت ها را در هر سال با قیمت ها در آن سال مقایسه می کنیم. البته سال پایه، از زمان حاضر نباید فاصله زیادی داشته باشد، بنابراین معمولاَ سال پایه را هر چند سال یکبار تغییر می دهند. برای اندازه‌گیری این شاخص معمولا در بازه‌ های زمانی هفتگی، ماهانه و سالانه،‌ قیمت‌ انواع کالاها و خدمات در سراسر هر کشوری اندازه‌گیری و اعلان عمومی می‌شود. کالاها و خدماتی که قیمت شان در نرخ Inflationمحاسبه می‌شود معمولا از کالاها و خدمات ضروری زندگی مردم به‌شمار می‌روند.

به مجموعه این کالاها «سبد کالایی و خدماتی سنجش نرخ تورم» می‌گویند. این سبد کالایی و خدماتی که به عنوان سبد پایه و شاخص کالا شناخته می‌شود، هرچند سالی یک بار مورد بازنگری قرار می‌گیرد. در ایران تدوین این سبد از سال ۱۳۳۸ آغاز پ و آخرین بار در سال ۱۳۸۳ با در نظر گرفتن ۳۵۹ قلم کالا و خدمات در ۷۵ شهر منتخب کشور از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی مورد ارزیابی و محاسبه قرار گرفت.

برای اندازه‌گیری دقیق میزان Inflation، دولت‌ ها باید با رصد هفتگی تغییرات در قیمت کالاها و خدماتی که در سبد سنجش Inflation قرار دارند، میزان تورم هفتگی کشور را محاسبه کنند. میانگین نرخ Inflation هر چهار هفته در یک ماه،‌ نرخ تورم ماهانه نام دارد. و میانگین نرخ Inflationهر ۱۲ ماه در یک سال، میانگین نرخ تورم سالانه است. بانک مرکزی باید به صورت نقطه به نقطه و وزارت اقتصاد به صورت حداقلی روزانه، کلیه شاخص‌ها و پارامترهای مربوط به Inflation را بررسی کند. و با تغییر در استراتژی‌های ممکن، آن را به حد مطلوب برساند.

روشهای محاسبه تورم:   

1. فیشر          2. السپیرز           3. پاشه

نرخ بهره    Interest rate :

چیزی که خیلی باید دنبالش باشیم و رصد بکنیم عبارت است از نرخی که بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده که به دلیل ارزش زمانی پول و نرخ تورم، از وام گیرنده دریافت میشود. در حسابداری ارزش زمانی پول در نظر گرفته نمی شود. ولی در مدیریت مالی ارزش زمانی پول در نظر گرفته می شود.

یکی از مهم ترین ابزار سیاست های پولی بحث تغییر نوسانات نرخ بهره می باشد. زمانی که نرخ بهره افزایش پیدا می کند این یک سیاست انقباضی پولی است و موجب کاهش Inflation می شود. به عبارت دیگر زمانی که فدرال رزرو ( بانک مرکزی آمریکا ) نرخ بهره را افزایش می دهد این یک سیاست انقباضی می باشد که باعث مهار Inflation می شود وبه نوبه خود مانع از رشد قیمت همه ی چیزها مانند نفت، کامودیتی ها و فلزات اساسی و … می باشد.

 

برای آشنایی و درک بهتر مفاهیم اقتصادی</strong> نظیر تورم می توانید ویدئوهایی که توسط تیم چارتستان در رابطه با این مفاهیم ارائه می شود را نیز مشاهده کنید.

دسترسی سریع

مقالات مرتبط

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
جستجوهای محبوب:
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.