در این مقاله مبانی پرایس اکشن لنس، اصطلاحات و سایر توضیحات مربوط به آن ارائه می شود. لنس می گوید برای اینکه بدانید یک روند قدرت دارد یا خیر باید اکستنشن ها را در نظر بگیرید.
اصطلاحات:
نقاطی که چرخش در آنها وجود دارد swing نام دارد. دره ها سوئینگ low و قله ها سوئینگ high نام دارد.
موج جنبشی اصلی در ادبیات لنس extension نام دارد. موج اصلاحی دپس depth نام دارد.
اندازه اکستنشن ها:
لنس می گوید اول از همه برای اینکه بدانید یک روند قدرت دارد باید به اکستنشن ها نگاه کنید. اگر دیدید اندازه اکستنشن ها بزرگ تر می شوند، مشخص است که روند همچنان قدرت و ادامه دارد و این حرکت صعودی می تواند فعلاً ادامه دار باشد. یکی از عواملی که می توان به آن دقت کرد، اندازه گیری اکستنشن هاست. اگر دیدید اندازه ها بزرگ تر می شوند یعنی روند ادامه دار است و هنوز قیمت می تواند بالاتر برود. اما بر عکس اگر دیدیم اندازه این اکستنشن ها کوچک تر می شود، طبیعی است که می توان نتیجه گرفت که خریداران دیگر قدرتی به ان شکل ندارند که بازار را بالا ببرند و ضعفی در حرکت صعودی مواجه هستیم.
حالا این حرف کاملاً دقیقی نیست ولی در مجموع می گوید که بازار دیگر جان بالا رفتن ندارد. این حرف ما را یاد تئوری الیوت می اندازد. همان کوچک شدن موج 5 از موج 3 به معنی کوچک شدن اکستنشن است. اگر که موج 5 از موج 3 بزرگ تر شد هم دوباره به معنی بزرگ تر شدن اکستنشن می باشد که ما در الیوت در این حالت که آن حرکت را موج 3 در نظر می گرفتیم.
پروجکشن ها:
نکته ی زیبای دیگری که ایشان مطرح می کند این است که اندازه گیری کردن اکستنشن ها با همدیگر برای ما عامل قوی ای نیست. برای ما مهم نیست که قیمت آمده و اصلاح کرده و دوباره رشد کرده است. از آن مهم تر این است که کلاً قدر مطلق حرکت قیمت به چه اندازه بوده است. یعنی فاصله قیمت از سقف قبلی تا سقف جدیدی که دارد ایجاد می شود مهم است؛ اینکه قیمت چقدر جابجا شده از سقف قبلی تا سقف بعدی این است که مهم است و به فاصله قله ها با همدیگر در ادبیات لنس projection می گویند.
برای ما مهم نیست که اندازه این دو اکستنشن با هم برابر است آنچه که مهم است این است که در مجموع قیمت چقدر حرکت کرده است.
اینکه قیمت در مجموع چقدر حرکت کرده از اندازه گیری فاصله سقف ها با همدیگر است که بدست می آید.
لنس می گوید اگر اندازه پروجکشن ها کوچک شود یعنی ضعف در روند بوجود آمده است. و بر عکس اگر اندازه پروجکشن ها بزرگ تر شود روند همچنان پر قدرت ادامه دارد.
یعنی همان higher high هایی که بازار می زند را اندازه اش را با هم مقایسه می کند.
در روند نزولی برعکس تمام اینها را در نظر بگیرید.
اگر اندازه فاصله کف ها از هم کوچک تر شود یعنی بازار دیگر جانی برای ادامه داری روند نزولی ندارد.
عمق اصلاح:
دومین چیزی که برای تشخیص قدرت حرکت قیمت یا روند می توانیم روی نمودار به آن دقت کنیم و ببینیم روند با تضعیف روبرو می شود یا با تقویت روبروست، اندازه اصلاح هایی که در چارت اتفاق می افتد، اندازه عمق هاست. اگر که در نمودار ببینیم اندازه عمق ها هی داره زیاد میشه می فهمیم قدرت خریدارا هی داره کمتر میشه یا فروشنده های قوی هی دارن فروش انجام میدن. زمانی که با بالا رفتن قیمت اندازه عمق ها هی زیاد شود این خودش یک هشدار برای تضعیف روند صعودی است. وقتی که قیمت بالا رفته احتمالاً هی جذاب تر شده برای فروشنده ها که هی اومدن فروش زدن و هی اصلاح ها عمیق تر شده است.
پس اندازه گیری عمق ها مانند اندازه گیری اکستنشن ها خودش یک نکته ای است که باید دقت کرد. یعنی میل به نزول داره در قیمت پیدا میشه. (حرکت ها را در نظر بگیریم تا شاید خط روندی شکسته شود. تا شاید یک کانالی شکسته شود یک lower high ای بزند و یک lower low ای بزند و بعد وارد فروش بشویم)
نکته:
از فیبوناچی ها می توان برای اندازه گیری عمق اصلاح ها و مقایسه آنها با هم استفاده کرد
شیب:
مورد دیگری که می توان به آن دقت کرد شیب حرکت قیمت است که کاملاً در نمودار مشهود است. (شکل کندل ها تعداد کندل ها در نهایت شیب شان برای ما مهم است و در نهایت در شیب حرکت خلاصه می شود. ) یعنی مهم است که قیمت از نقطه ی A تا نقطه ی B را در چه بازه ی زمانی ای طی کرده است. هرچه که در زمان کوتاه تری این مسافت را طی بکند یعنی قدرت حرکت بیشتر است. یعنی همان مسافت را در زمان کوتاه تری طی کرده است. (به جای 5 کندل دیلی در 2 کندل دیلی طی کرده است.
هرچه شیب بیشتر باشد یعنی قدرته بیشتر است. هرچه شیب کمتر باشد یعنی زوری در بازار نیست. توجه کردن به شیب نمودار به ما ردپای پول را نشان میدهد. افزایش شیب یعنی قدرت روند و کاهش شیب یعنی ضعف روند. برای تشخیص شیب نمودار و قدرت حرکت آن باید چشمتان عادت کند که نمودار را را به صورت منحنی ببینید و قعر منحنی که همان جهت حرکت را نشان می دهد ببینید که رو به بالاست یا رو به پایین. اگر رو به بالا باشد یعنی تمایل برای صعود اگر رو به پایین باشد یعنی تمایل برای نزول. اگر نتوانستید منحنی برای حرکت قیمت در نظر بگیرید از ترسیم خطوط روند کمک بگیرید تا ببنید رفته رفته شیب این خط ها به کدام جهت است.
نکته:
در بحث پترن های کلاسیک و تشکیل الگوهایی مانند مثلث و سر و شانه و… به این شیب حرکت خیلی دقت کنید و ببینید که قیمت با چه شیبی به خط های الگو حمله می کند. یا با چه شیبی الگوها را می سازند. (ترکیب الگوها با پرایس اکشن ).( با یک دید بازتری به الگوها نگاه کنید.)
سناریو های پولبک ها:
آقای لنس برای این اکستنشن و پولبک هایی که ما در بازار می بینیم، برای پولبک ها می آید و سناریو تعریف می کند.
یک سناریو پولبک ساده است:
همان موج 4 با دید الیوت.
یک حالت دیگر پولبک پیچیده است: (complex pullback)
این اصلاح سه موج دارد یعنی سه تا سوئینگ دارد. دلیل اینکه این حالت را در یک دسته بندی قرار داده این است که فکر نکنیم صرفا با تشکیل یک lower high و یک lower low حتماً روند عوض می شود. ممکن است این یک پولبک موقت باشد و الزاماً و حتماً با تشکیل اینچنین حالتی روند ما تغییر نمی کند و ممکن است که قیمت به حرکت خودش ادامه دهد. که البته برای اینکه ما در دام این نیفتیم خط روند بسیار مهم است، کانال رگرسیون بسیار مهم است که مطمئن شویم از حالت صعودی خارج شده است
به شکل زیر توجه کنید:
اینکه قیمت آمده و خط روند را نیز شکسته الزاماً به این معنی نیست که روند قیمت عوض شده است. ممکن است که این یک کمپلکس پولبک باشد.
در این حالت آقای لنس می گوید برای اینکه شما بدانید روند عوض شده است تا زمانی که آخرین پیوت ماژور، آخرین دره در این حرکت صعودی به سمت پایین نشکسته باشد، شما اصلاً نمی توانید بگوئید که روند عوض شده است:
اینجا ممکن است قیمت یک کمپلکس پولبک بزند سپس حرکت کرده و سقف قبلی را بشکند و کلا به سمت بالا برود و اصلا روند عوض نشده باشد هرچند شاهد یک lower high و شکست خط روند و یک lower low هستیم :
باید صبر کنیم که قیمت بیاید و سقف را بشکند، بعد که سقف را شکست می توانیم بگوئیم که روند ادامه دار است. در اینجا تا سقف نشکسته نباید هیچ معامله ای انجام داد. چون ممکن است قیمت وارد فاز خنثی شود و سناریوی 3 ساخته شود. همچنین با شکسته شدن خط روند آبی رنگ رو به بالا باز هم اصلا خرید انجام نمی دهیم چرا که هنوز معلوم نیست که سناریوی دو در پیش است یا سناریوی سه. پس باید صبر کنیم تا سقف قبلی نیز شکسته شود:
ممکن است که در اینجا قیمت یک حالت دیگر هم بسازد. اگر قیمت بیش از سه تا موج یا همان بیش از سه سوئینگ بسازد، ما نمی گوییم که این یک اصلاح است؛ می گوئیم بازار وارد فاز خنثی شده است. حالا ممکن است الگو بسازد ممکن است الگو نسازد :
در این حالت هم باید صبر کنیم تا ببینیم که یا قیمت سقف قبلی را بشکند و روند قبلی را ادامه دهد؛ یا پیوت ماژور قبلی را بشکند تا مطمئن شویم جهت روند عوض شده است.
تشخیص پیوت ماژور:
برای تشخیص پیوت ماژور از یک راهکار ساده می توان استفاده کرد تا خطای ما کمتر شود. زمانی که پیوت ها خیلی به هم نزدیک اند و ما نمی دانیم که کدام را به عنوان پیوت ماژور در نظر بگیریم از مکدی کمک می گیریم و دره ای را ماژور بگیریم که مکدی هم تاییدش می کند و در مکدی هم دره زده و تغییر فاز داشته است. این یک تقلبی است که تریدر ها برای تشخیص پیوت ماژور از آن کمک می گیرند. یک تکنیک است.
آقای لنس از این پیوت ماژور اصلی به عنوان حدضرر نیز استفاده می کند؛ دلیل آن این است که گفتیم زمانی روند ما عوض می شود که آخرین پیوت ماژور اصلی رو به پایین شکسته شود. شکسته شدن این پیوت به معنی تغییر جهت بازار است لذا می توان آن را به عنوان حدضرر در نظر گرفت:
نکته ی بعدی اینکه:
یکسری تریدرها روی این پیوت های ماژور پوزیشن می گیرند. علی رغم اینکه قیمت می ریزد و امکان دارد شارپ هم ریزش کند. ولی ذهنیت این تریدرها به این شکل است که خرید در این قسمت علی رغم ریزش و شیب ریزش به صرفه است چون پوزیشن روی پیوت ماژور اصلی می باشد و با یک r/r کوچک یعنی ریوارد به ریسک بالا وارد معامله شدن ارزش ریسک کردن را دارد. در این قسمت buy میزنند به امید اینکه قیمت برود به سمت بالا و تارگتِ آن، سقف قبلی باشد چون ذهنیت به این گونه است که با یک ریسک کوچک می توان سود خوبی بدست آورد. درست است که امکان دارد بشکند و بریزد ولی اگر نشکند هم یک سود خوبی خواهد داد.