در بازار فارکس حجم به تعداد لات های خرید و فروش در کل بازار یا یک جفت ارز در یک دوره خاص گفته می شود.در این مقاله نحوه محاسبه حجم معاملات در فارکس با بیان ساده ارائه شده است. با ما همراه باشید.
مفهوم حجم در فارکس:
لات، واحد حجم در فارکس می باشد.
هر لات برابر است با 100.000 عدد از آن قرارداد.
مینی لات برابر است با 0.1 لات یا همان 10.000 عدد از آن قرارداد.
میکرولات برابر است با 0.01 لات یا همان 1000 عدد از آن قرارداد.
1.12131 یعنی یک دلار و 12 سنت و 13 پیپ (یا 13 صدم سنت) و 1 پیپت.
هر 100 سنت 1 دلار است. و هر 100 پیپ یک سنت است. در واقع هر 10.000 پیپ یک دلار می شود. هر 10 پیپت میشه 1 پیپ.
Pip = percentage in point
پیپ کوچک ترین و مهم ترین واحد تغییرات قیمت است. همان رقم چهارم بعد از اعشار است. در جفت ارزهای مقابل JPY بعد از اعشار دو رقم داریم و رقم دوم میزان پیپ را مشخص می کند. و رقم سوم بعد از اعشار می شود پیپت.
بررسی هر واحد از تغییرات ارقام در جفت ارزها برحسب پیپ:
مثال از تغییرات برحسب پیپ:
نکته:
میزان تغییرات حجم روی نمودار را با کراس هیر در متاتریدر می توانیم ببینیم. عدد وسط میزان تغییر پیپ را نشان می دهد. عدد اول تعداد کندل را نشان می دهد.
نکته:
لات در سایر ابزارهای فارکس تعدادش متفاوت هست مثلاً در نفت 1000 بشکه است. در طلا 100 اونس می باشد
ارزش یک پیپ در حساب دلاری:
پیپ بر مبنای ارز دوم سنجیده می شود. یعنی بر مبنای ارز متقابل.
فرمول کلی:
دلار = انواع لات * پیپ
این به این معناست که ارزش هر پیپ به حجم قراردادی که باز می کنیم بستگی دارد.
حجم لات در اکانت های با حساب 10.000 دلار به بالا خوب است.
در حسابهای سِنتی:
انواع ثبت سفارش در فارکس:
1- مستقیم و در لحظه وارد معامله می شوید:
در حالت مستقیم وارد متاتریدر شده نیو اردر را می زنیم اول حجم را وارد می کنیم (بر اساس اکسل محاسبه حجم معامله حجم را وارد می کنیم) و بای یا سل را می زنیم. مثلاً همه شرایط مثبت اتفاق افتاده و ولید بریک آوت با کندل فول بادی رخ داده و دید شما بولیش است در این حالت در لحظه اکنون وارد معامله می شوید. به این معامله، معامله مستقیم می گویند. سپس با درگ کردن خط حد ضرر، حد ضرر را یک مقدار زیر خط حمایت قرار می دهیم چون ممکن است قیمت به خط حمایت بخورد و حمایت شود پس نباید اجازه دهیم حد ضرر ما به راحتی تاچ شود. پس همیشه حد ضرر را کمی با فاصله از خطوط حمایت یا مقاومت قرار می دهیم. تارگت را نیز نمی چسبانیم به خود مقاومت و حداقل 10 پیپ پایین تر درگ می کنیم تا تارگت تاچ بشود.
2- شرطی وارد معامله می شوید:
یعنی مثلاً می گویید اگر به آن قیمت رسید بخر یا بفروش. دستورهای Pending order هم می گویند. کاربرد دستورات شرطی مواقعی است که شما قصد ندارید سرخط (منظور قیمت جاری و کنونی) معامله کنید.
این شرطیها باز خودش 2 مدل میشود: دستورهایی با stop و دستورهایی با limit.
بای استاپ:
در این روش شما دستور سفارش خرید را بالاتر از قیمت جاری در سیستم ثبت می کنید. معامله گر با این دیدگاه قصد خرید داردکه قیمت مقاومت را بشکند سپس وارد خرید شود.بای استاپ معنیش اینه که اگر این خط مقاومتی شکست برای من بخر.
بای لیمیت:
در این روش شما دستور سفارش خرید را پایین تر از قیمت جاری در سیستم ثبت می کنید. معامله گر با این دیدگاه که قیمت کنونی بالا است و قصد دارد در قیمت پایینتری وارد معامله خرید شود. بای لیمیت معنیش اینه که اگر قیمت رسید به این حمایت برای من بخر.
سل استاپ:
در این روش شما دستور سفارش فروش را پایینتر از قیمت جاری در سیستم ثبت می کنید. سل استاپ معنیش اینه که اگر این خط حمایت رو شکست برای من بفروش.
سل لیمیت:
در این روش شما دستور سفارش فروش را بالاتر از قیمت جاری در سیستم ثبت می کنید. دیدگاه معامله گر این است که قیمت کنونی می تواند بالاتر برود و در قیمت بالاتری بفروشد. سل لیمیت معنیش اینه که وقتی قیمت رسید به این مقاومته برای من بفروش.
نکته :
استاپ به معنی شکستن و لیمیت به معنی برگشتن است.
برای سفارشات شرطی در متاتریدر Market Execution را در حالت pending order قرار می دهیم. و نوع شرط خود را تعیین می کنیم. حد سود و ضرر را به اینگونه مشخص می کنیم که با دبل کلیک روی خط پوزیشن مشخص شده SL و TP را مشخص می کنیم. در جایی که محدوده حمایتی یا مقاومتی در نظر گرفته ایم از روی نمودار اعداد را برمیداریم و سپس در اینجا وارد می کنیم.
مدیریت سرمایه و تعیین حد ضرر و حد سود با حجم:
در هر معامله یک تا سه درصد دارایی تان می توانید ریسک بکنید. اگر مدیریت سرمایه را رعایت کنید در بازار بقا خواهید داشت. ولی اگر مدیریت سرمایه نداشته باشید خیلی راحت از بازار اخراج می شوید و کل پول را از دست می دهید. در هر بیزینسی در مجموع 25 درصد دارایی تان را مجاز هستید ضرر بکنید نه بیشتر. در فارکس هم همین قاعده حاکم است که در مجموع نباید به بیشتر از 25 درصد دارایی مان اجازه ضرر بدهیم و در هر پوزیشن نیز نهایتا سه درصد اجازه ضرر داریم.
حالت اول در حجم معاملات:
در یک اکانت 2500 دلاری ما قرار نیست بیشتر از 25 دلار ضرر را قبول کنیم پس طبق قرارداد شخصی 1 % ضرر را قبول می کنیم و در جدول قرار می دهیم.
سلول 2500 دلار را ضربدر سلول 1% می کنیم تا فرمول سلول 25 دلار میزان ضرر پولی مجاز بدست بیاید.
اندازه پیپی حدضرر در جدول یعنی همان عدد 50 را با تحلیل تکنیکال از روی نمودار برمیداریم. یعنی روی نمودار و بر اساس چارت نگاه می کنیم ببینیم حدضرر ما در کجاست. و چند پیپ می شود و آن را در جدول یادداشت می کنیم تا در نهایت بدانیم که با چه لاتی وارد معامله شویم. یعنی ما در کل این پروسه به دنبال تعیین میزان حجم معامله مان هستیم به عبارت دیگر در نهایت به دنبال این هستیم که بدانیم بر اساس ریسک مان و بر اساس اندازه پیپی حد ضررمان با چه حجمی و کدام لات پوزیشن بگیریم.
در این حالت اول، باید این 50 پیپ برای ما بیشتر از 25 دلار نشود. ما میخواهیم این 50 پیپی که قیمت حرکت می کند برای ما بیشتر از 25 دلار نشود.
نکته : حد ضرر را یک مقدار زیر خط حمایت قرار می دهیم چون ممکن است قیمت به خط حمایت بخورد و حمایت شود پس نباید اجازه دهیم حد ضرر ما به راحتی تاچ شود. پس همیشه حد ضرر را کمی با فاصله از خطوط حمایت یا مقاومت قرار می دهیم. تارگت را نیز نمی چسبانیم به خود مقاومت و حداقل 10 پیپ پایین تر درگ می کنیم تا تارگت تاچ بشود.
مجهول ما حجم معامله است که می خواهیم بدانیم چند پیپ می شود. طبق فرمول دلار = لات * پیپ میشود. حال ما فرمول زیر را می نویسیم:
(10 * اندازه پیپی حد ضرر) /اندازه پولی ریسک =حجم معامله
در نتیجه میزان حجمی که با آن وارد معامله شویم بدست می آید. در این اکانت 2500 دلاری و با ریسک 1 درصد و با حد ضرر 50 پیپی حجم لازم برای ما برابر با 0.05 لات می شود:
حالت دوم در حجم معاملات:
اگر ارز دوم ما دلار نباشد:
در این حالت یک مرحله به کارمان اضافه می شود. ما به عنوان مثال همان تحلیل را داریم و اندازه حد ضرر ما 50 پیپ است. منتها این 50 پیپ بر مبنای ارز دوم سنجیده می شود. چون بر مبنای پوند سنجیده می شود ما باید اندازه ریسکمان را که بر حسب دلار است ابتدا تبدیل به پوند بکنیم. یعنی در این اکانت باید مشخص بکنیم اندازه ریسک ما که برابر 25 دلار است معادل چند پوند می شود.
برای این کار از روی نرخ برابری دو ارز استفاده می کنیم. نرخ برابری پوند به دلار را از روی نمودار مربوطه برداشته و در جدول در سلول مربوطه که در زیر نشان داده شده قرار می دهیم. در سلول بعدی 25 دلار را به پوند تبدیل می کنیم. (نسبت ساده ریاضی) ( یعنی اگر من 18.64 پوند ضرر کنم معادل همان 25 دلار ضرر کرده ام) در نهایت فرمول حجم معامله را در سلول 0.04 می نویسیم تا نتیجه بدست آید.
(اندازه پیپی حد ضرر * 10)/ اندازه پولی ریسک =حجم معامله
حالت سوم در حجم معاملات:
اگر ارز دوم ما یِن باشد:
در ارز ین چون عدد دوم بعد ار اعشار پیپ می باشد یعنی یک پیپ معادل 0.01 می باشد لذا فرمول همان فرمول است ولی عدد پیپ تغییر می کند و فرمول به شکل زیر تبدیل می شود:
لذا فرمول یِن در جدول ماشین حساب به این شکل نوشته می شود:
(اندازه پیپی حد ضرر * 1000)/ اندازه پولی ریسک = حجم معامله
همچنین اندازه ریسک مان را به ین تبدیل می کنیم. یعنی اینکه 25 دلار ریسک ما معادل چند ین می شود را نیز در جدول یادداشت می کنیم. در نهایت فرمول حجم معامله را در سلول 0.05 می نویسیم تا نتیجه بدست آید:
طی نظم پیش بروید و همه معاملات را با یک درصد ضرر بزنید. اینطور نباشد که یکی را سه درصد یکی را یک درصد یکی را دو درصد بزنید. همیشه طبق نظم پیش بروید و بعد از یک پریود زمانی مشخص که به ثبات مستمر در سودسازی رسیدید می توانید درصد ریسک و حجم معاملات تان را بالا ببرید. اگر شما بتوانید در اکانت تان، ماهانه به طور مستمر 10 الی 15 درصد سود بدست بیاورید بسیار عالی می باشد. یعنی 10 پوزیشن و برآیند مثبت. این رقم بزرگی است چون درآمد دلاری و سود بر حسب دلار می باشد.