یک متد معاملاتی براساس جریان سفارشات بانکی و موسسات

یک متد معاملاتی براساس جریان سفارشات بانکی و موسسات

تکنیک های معامله مواردی هستند که به شما کمک می ‌کنند تا بتوانید معامله خوب و پر سودی را در بورس داشته باشید و به موفقیت برسید .یکی از این تکنیک های معاملاتی پرایس اکشن است که شاید مدت زمان زیادی رو برای  این دوره آموزشی وقت گذاشته باشید و مفاهیمی که ما نیز بیان کردیم رو دنبال کرده باشید. تلاش کردم تا تمام دانش خودم رو ، تمامی ابزارهایی که داشتم و سبک پرایس اکشنم (سبکی که باهاش معامله میکنم) رو در اختیارتون بذارم و الان یکی از قوی ترین متد های معامله بر اساس جریان سفارشات بانکی و موسسات رو در اختیار دارید.

در این درس میخوام تمامی دانشی که با شما در اشتراک گذاشتم رو پیاده کنم تا ببینید چطوری مرحله به مرحله بر اساس قوانین و استراتژی که در جلسات قبل به اشتراک گذاشتیم میتونید سفارشات بانکی و موسسات رو شناسایی کنید و براساس این سفارشات بانکی و رفتار مؤسسات، اقدامات لازم رو انجام بدید.

اجازه بدید مثال رو شروع کنیم:

مثال:

به چارت ۱ ساعته استرالیا ین نگاه کنید. همینطور که میبینید یک حرکت خیلی قوی توجهمون رو به خودش جلب میکنه. این حرکت قطعا توسط تریدر های خرده پا بوجود نیومده ( اینجا دیگه حاج اصغر نوسانگیر و سبداش هم پشت این حرکت نیستن?) و مطمئنا بر اساس ورود جریان سفارشات بانکی به این شکل قوی حرکت کرده. پس یک محدوده تقاضای بسیار قوی داریم. اولین کاری که باید بکنیم ترسیم محدوده تقاضا هست. به چارت پایین دقت کنید:

 

همینطور که در چارت بالا میبینید ما شروع حرکت شارپ رو به عنوان کندل بیس در نظر گرفتیم.

در این مثال الگوی توییزر داریم که نقش کندل بیس رو بازی میکنه.پس پروکسیمال لاین رو از نزدیک ترین محدوده به قیمت جاری و دیستال لاین رو از دورترین شدو در نظر میگیریم. در نتیجه یک محدوده تقاضای خوب داریم.

البته بگم که این برای ورود به معامله کافی نیست و فقط یکی از قدم ها بود. ارزش سطح رو بررسی میکنیم تا ببینیم ارزش این رو داره که پولی که با سختی بدست آوردیم رو داخلش ریسک کنیم. به چارت پایین دقت کنید:

مثال1:

 

این همون چارت استرالیا ین ۱ ساعته هست و همینطور که میبینید محدوده‌ی تقاضای خوبی رو بدست آوردیم ولی نیاز داریم که ارزش سطح رو هم حساب کنیم. اینها فاکتورهای ما برای سطح مناسب ترید است:

1- شروع یک حرکت قوی باشد:

همینطور که میبینید حرکت قوی و سریع بوده و بازار زمان زیادی رو روی سطح صرف نکرده این نشون میده که جریان سفارشات بانکی بوده و یا توسط موسسه ها وارد شده.

2- سایز کندل های محدوده:

کندل ها بزرگ هستند و نشون دادند که خریدارها ، سرمایه زیادی رو صرف کردند تا قیمت رو به سمت اعداد بالاتر در این زمان کوتاه ببرند.پس این هم می تواند نشانه ای از جریان سفارشات بانکی یا موسسات باشد.

3- شکست سطح مقاومتی قبلی:

قدرت حرکت با شکست سطح قبلی تایید شده است.

4- بکر بودن سطح:

همینطور که میبینید سطح بکر هست و برای دفعه اول قرار است توسط قیمت ، تست  شود.

این فاکتور ها به ما کمک میکنن که سطح درست را انتخاب کنیم چون بازار سطوح زیادی به ما میده که همشون ارزش ترید ندارند.

 

همینطور که در چارت بالا میبینید و با محاسبه ریسک به ریوارد به وضوح میبینیم که سطح شرایط خوبی داره و ارزش معامله کردن رو داره. این اولین نکته ای هست که با استفاده از متد جریان سفارشات بانکی یاد میگیریم. ولی با اینکه سطح قوی داریم و ریسک به ریوارد خوبی داریم باید منتظر الگوی کندلی تایید کننده‌ی حرکت هم باشیم.

و اما فاکتور بعدی که اعتمادمون رو بیشتر میکنه ، رسیدن قیمت به لول ۶۱٫۸% فیبو هست. اگر از فیبوناچی ریتریسمنت استفاده کنیم میبینیم که قیمت به محدوده طلایی فیبو برخورد کرده. (دونقطه‌ی ما برای رسم این فیبو ، کف و سقف موج حرکتی هست که قیمت داره اونو اصلاح میکنه) ادامه رو ببینیم:

 

همینطور که می‌بینید با استفاده از فیبو ریتریسمنت فهمیدیم که سطح تقاضای ما در محدوده‌ی طلایی فیبو قرار داره. پس این فاکتور هم اعتماد مارو برای ورود به این ترید بیشتر میکنه.حالا بذارید ببینیم دیدگاهی که داریم در تحلیل بالا به پایین هم صادق هست یا نه و ببینیم آیا داریم در جهت روند ترید میکنیم؟

 

 

همینطور که میبینید در چارت روزانه که تایم بالاتر ما هست بازار در روند نزولی قرار داره پس روند تایم بالاتر خلاف جهت معامله ما در  ۱ساعته هست.

الان باید چیکار کنیم؟

در این موقعیت دو راهکار داریم:

  • با اینکه محدوده قوی داریم ترید رو انجام ندیم.
  • با دیدن الگو کندلی خیلی قوی و واضح با علم به ترید در خلاف روند معامله کنیم.

در این مورد تصمیم میگیرم که با پذیرش ریسک ، ترید رو انجام بدیم با اینکه بر خلاف جهت روند تایم بالاتر هست…

به هر حال محدوده خیلی قوی هست، به طول کندل ها و حرکت نگاه کنید متوجه میشید که حرکت قوی داشتیم. ریسک به ریوارد هم جذاب هست. علاوه بر اون روی لول ۶۱٫۸% فیبو که محدوده طلایی هست قرار گرفته و میدونیم این لول بسیار قوی هست. ولی نیاز داریم که نشونه کندلی واضح ببینیم تا تایید ورود رو بگیریم. برگردیم ببینیم چه بلایی سر تریدمون اومد:

 

همینطور که میبینید قیمت به سطح تقاضای ما برخورد کرده و میبینیم که قیمت از سطح دفع شده. این نشون میده فروشنده ها حمایت قوی رو پیدا کردن و نمیتونن سطح رو بشکنن. شدو هر دو الگو نشون میده که فروشنده ها چطوری از شکست سطح ناتوان بودند.

شکست اول محدوده تقاضامون یک نشونه دیگه برای پی بردن به قدرت سطح هست و نشون میده فروشنده ها توی تله خریدار ها (تله فروش)گیر کردند و این دستکاری بازار که ما بهش میگیم شکست جعلی همیشه توسط بانک ها و موسسات بوجود میان و دلیلش هم این هست که استاپ تریدر های خرده پا رو بزنن و بعد خلاف اون جهت حرکت کنن. این اتفاقی بود که توی چارت بالا افتاد.

یک کندل پین بار داریم که روی محدوده تقاضا بوجود اومد و نشونه این هست که شروع فشار خرید را داریم. این دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودیم (نشونه قوی برگشت). این الگو کندلی ورود مارو تایید میکنه.

همینطور که در چارت بالا میبینید تشکیل این الگو ورود ما رو تایید میکنه و تشویق به سفارش گذاشتن میکنه. پس در کلوز کندل پین بار وارد معامله میشیم، استاپ‌لاس رو زیر شدو کندل قرمز میذاریم (دورترین شدو) و تارگت رو طبق معمول اولین سطح عرضه پیش رو قرار میدیم. (پروفیت تارگت)

و اما همینطور که می‌بینید از فرمول ساده محاسبه ریسک به ریوارد هم استفاده میکنیم:

ریسک یا استاپ برابر است با فاصله ورود تا استاپ!

ریوارد یا حد سود برابر هست با فاصله ورود تا تارگت!

پس ما ۲۵ پیپ ریسک میکنیم و قرار هست اگر قیمت در جهت تحلیل ما حرکت کرد ۸۳ پیپ بگیریم که ریسک به ریوارد 1:3 رو برای ما فراهم کرده. بعد از پیدا کردن استاپ و تارگت و ریسک به ریوارد باید حجم معامله رو بر اساس درصدی از حساب مشخص کنیم.

اجازه بدید برای ۲۵ پیپ استاپ لاس ۳۰۰ دلار رو در نظر بگیریم و میبینیم به ازای هر پیپ طبق محاسبه( ۳۳۳ دلار / ۲۵ پیپ = ۱۳٫۳۲ دلار به ازای هر پیپ)) ریسک کردیم که اگر فرض کنیم حساب شما ۱۰,۰۰۰ دلار هست شما در حقیقت ۳% سرمایه‌تون رو در این ترید ریسک کردید. به این معنی که ۳۳۳ دلار یا به عبارتی ۳% پولمون رو ریسک کردیم.

یعنی اگر قرار باشه که به ازای هر پیپ ۱۳ دلار ضرر کنیم و قیمت ۲۵ پیپ استاپمون رو بزنه ۳۰۰ دلار ضرر میکنیم که ۳% سرمایه‌مون هست. اگر ریسک شما بیشتر از ۲۵ پیپ هست فرض کنید ۱۰۰ پیپ ، باید حجم رو دوباره تنظیم کنید که ضررتون ۳۰۰ دلار بمونه (یعنی اگر میخواید استاپ رو دورتر بذارید باید حجمتون رو کم کنید که ریسک سرمایه اصلیتون ثابت بمونه) اجازه بدید دوباره محاسبات رو انجام بدیم: ۳۰۰ دلار / ۱۰۰ پیپ = ۳ دلار به ازای هر پیپ. پس اگر بازار ۱۰۰ پیپ استاپ شما رو بزنه باز هم شما ۳۰۰ دلار معادل ۳% رو ریسک کردید.

باید میزان ریسکتون رو بین ۲تا۳% در نظر بگیرید (البته خیلی زیاد داره میگه. منطقی‌تر اینه که بین ۰٫۵ تا ۱% باشه). این کار باعث میشه که شما برای دور موندن از ترس ضرر کردن باز هم همون ۳% رو ریسک میکنید و اصلا فرقی نداره که استاپتون چقدر باشه.

برگردیم سراغ چارت استرالیا ین و ببینیم نتیجه تریدمون چی شد:

همینطور که میبینید چارت در جهت تحلیل ما حرکت کرده و ۸۳ پیپ به ما سود رسونده و ریسک به ریوارد 1:3 رو برای ما فراهم کرده

فرض کنیم حساب شما ۱۰،۰۰۰ دلار بوده و شما در هر ترید فقط ۳% ریسک میکنید ، میتونیم بگیم که شما ۱۰ ترید انجام دادید که ریسک به ریوارد 1:3 داشتند. به این معنی که اگر قیمت در جهت تحلیل شما حرکت کنه ۹% سود میکنید که میشه ۳۳۳*۳=۹۹۹ دلار. و زمانی که بازار استاپ شما رو بزنه شما ۳۳۳ دلار ضرر میکنید. بیاید فرض کنیم شما ۱۰ تا ترید داشتید این ماه و ۷ معامله شما ضرر داشته که فقط ۳ معامله برنده داشتید.

۷ ترید زیان ده * ۳۳۳ دلار = ۲،۳۳۱ دلار ضرر

۳ترید برنده * ۹۹۹ دلار = ۲،۹۹۷ دلار سود

همینطور که میبینید در این حالت که بدترین سناریوی ممکن هست که شما بیش از ۷۰% پوزیشن‌هاتون ضرر بوده ، شما ۲،۹۹۷ دلار سود داشتید و ۲،۳۳۱ دلار ضرر که برایندشون میشه ۶۶۶ دلار سود.

این قدرت ریسک به ریوارد رو نشون میده و زمانیکه با سطوح عرضه و تقاضا ترکیب بشه به طرز شگفت انگیزی نتیجه عوض میشه. چون شما استراتژی دارید که وین ریتی بالای ۸۰% داره (عجب)

مثال 2:

قبلا آموختیم که که چگونه تقاضایی که خلاف روند شکل گرفته بود رو معامله کنیم. مطمئنا ما تمامی عرضه و تقاضاهایی که در جهت خلاف روند چارت شکل میگیرند رو معامله نمیکنیم ولی اگر محدوده به اندازه کافی قوی باشه و احتمال برگشت قوی داشته باشیم با یک الگو کندلی قوی و هم زمان ریسک به ریوارد خوبی هم داشته باشه ، سفارشمون رو وارد میکنیم در غیر این صورت فرار رو بر قرار ترجیح میدیم و ریسک نمیکنیم.

برای پیدا کردن عرضه و تقاضاهای قوی در بازار، تنها کاری که باید بکنید این هست که چارت رو نگاه کنید و کندل های بزرگ موفق رو مشخص کنید. اجازه بدید یک مثال بزنم.

بررسی چارت

این چارت یوروکد ۴ ساعته هست و همینطور که میبینید با نگاه کردن به چارت متوجه میشیم که یک حرکت قوی نزولی توسط فروشنده ها بوجود اومده. وقتی چارت رو بررسی میکنید، باید صبر کنید و به ابتدای حرکت ، سایز کندل ها و قدرتشون نگاه کنید.

این یک حرکت معمولی نیست چون تریدر های خرده پا به تنهایی نمیتونن قیمت رو اینطوری تغییر بدن. پس میدونیم که این حرکت تحت تأثیر سفارشات بانک  یا مؤسسات صورت گرفته. برای اینکه مطمئن بشیم ، باید قدرت سطح رو بررسی کنیم. همینطور که میبینید شروع حرکت سریع و قوی بوده، بازار زمان زیادی رو در سطح صرف نکرده پس این اطلاعات برای اینکه بدونیم این حرکت حت تأثیر سفارشات بانک هست کافیه.

مومنتوم حرکت بسیار قوی بوده. به کندل‌های قرمز نگاه کنید. کندل‌ها قوی و بزرگ هستند که نشون میده سفارشات بانک یا موسسات این حرکت رو ایجاد کرده. محدوده بکر هست و برای اولین بار قیمت به سطح میرسه و این قدرت بیشتری به سطح میده چون سطحی که چند بار واکنش داشته باشه قدرتش کم میشه.

الان میدونیم که یک سطح عرضه قوی داریم و اگر هنوز نمیتونید این سطوح رو تشخیص بدید نگران نباشید به مرور با صرف زمان و تمرین میتونید راحت‌تر در نگاه اول شناساییشون کنید. چارت پایین رو ببینید:

برای اینکه محدوده عرضه رو ترسیم کنیم باید بیسینگ کندل رو مشخص کنید. در این مثال بیسینگ کندل یک کندل دوجی هست. پس دیستال لاین رو از شدو بالا و پروکسیمال لاین رو از شدو پایین اون ترسیم میکنید که اینجوری بهترین محدوده رو در این حالت دارید.

الان یک محدوده عرضه دارید و اجازه بدید تا ریسک به ریوارد رو هم مشخص کنیم که ببینیم آیا ارزش معامله کردن داره یا نه:

بررسی چارت

در چارت بالا ریسک به ریوارد جذاب هست و اگر نمیدونید چطوری ریسک به ریوارد رو مشخص کنید بهتون یادآوری میکنم:

ریسک = فاصله نقطه ورود تا استاپ‌لاس.

ریوارد= فاصله نقطه ورود تا تارگت (هدف).

در مثال بالا من ریسک و ریوارد رو با دو رنگ مختلف مشخص کردم. همینطور که میبینید این معامله پتانسیل بالایی داره و ریسک به ریوارد تقریبا 1:7 برامون داره. به این معنی است که اگر قیمت در جهت تمایل ما حرکت کنه هفت برابر مقداری که ریسک کرده بودیم در معامله سود میکنیم. این تریدها رو نباید از دست بدیم چون هر روز همچین تریدی برامون پیش نمیاد و زمانی که پیش میاد باید حداکثر استفاده رو ببریم.

فرض کنیم که در این ترید برنده بودیم. این ترید بهمون اعتماد به نفسی میده که بدون ترس و استرس معامله کنیم چون شما باید هشت ترید پشت سر هم رو ضرر کنید تا وارد محدوده ضرر بشید که درصورتی که از استراتژی عرضه و تقاضا به درستی استفاده کنید هیچ وقت اتفاق نمیفته. این دلیلی هست که من پیشنهاد میکنم همیشه ریسک به ریوارد رو در نظر بگیرید چون باعث تغییر در حساب معاملاتیتون میشه.

الان نیاز داریم تا تحلیل بالا به پایینمون رو انجام بدیم تا ببینیم تایم فریم بالاتر در جهت یا خلاف تحلیل ماست؟!

از اونجایی که در تایم فریم ۴ ساعته ترید میکنیم پس تایم بالاتر ما میشه هفتگی. بریم یک نگاهی بهش بندازیم ببینیم چه خبره:

 

بررسی چارت

همینطور که در چارت هفتگی بالا می بینید بازار رنج بوده و یک شکست جعلی در سطح مقاومتی داشتیم که نشون میده بازار میخواد به سمت پایین حرکت کنه! اما یک محدوده حمایتی دیگه ممکن هست باعث نگه داشتن قیمت و جلوگیری از پایین رفتن اون بکنه.

ما دقیقا نمیدونیم چه اتفاقی قراره بیفته اما چیزی که میدونیم یک دستکاری در بازار (Manipulation) در سطح مقاومتی داشتیم و این باعث میشه قیمت به سمت پایین حرکت کنه . قیمت ظاهرا قرار هست به سطح حمایتی برسه پس ما این فاصله بین شکست جعلی سقف و سطح حمایتی رو در تایم فریم ۴ ساعته معامله میکنیم.

اگر بخوام رو راست باشم من این ترید رو حتی اگر بازار بر خلاف جهت من در تایم فریم هفتگی بود انجام میدادم چون تمام شروط نشون میده بازار احتمالا در جهت تحلیل من حرکت میکنه ولی ما همیشه تحلیل بالا به پایین رو داریم تا تصویر بزرگتری از بازار رو داشته باشیم و بتونیم جزئیاتی که تریدمون رو تایید میکنه یا در مقابل تریدمون قرار داره رو ببینیم و در تریدمون اعمال کنیم. در این مثال شکست جعلی سطح مقاومتی نشونه این هست که بازار به سمت پایین حرکت میکنه تا حداقل به سطح حمایتی برسه و این به ما موقعیتی رو میده که اگر نشونه کندلی در تایم ۴ ساعته دیدیم وارد معامله بشیم.

الان تمامی اطلاعات رو داریم . یک سطح عرضه داریم که بسیار قوی هست و ریسک به ریوارد خوبی داره، شکست جعلی سطح مقاومتی هفتگی رو داریم که به تصمیم‌مون قدرت میده . پس تنها چیزی که نیاز داریم یک الگو کندلی برای ورود به بازار هست. ادامه رو با هم ببینیم:

بررسی چارت

همینطور که در چارت ۴ ساعته یوروکد میبینید بازار به سطح عرضه ما رسید و یک الگوی اینساید بار تشکیل داد. پس ورود ما دقیقا بعد از شکست کندل اینساید هست . استاپ رو پشت دیستال لاین (+ ۲ پیپ بالاتر) و تارگت رو سطح پیش رو قرار میدیم. ببینیم چی میشه:

بررسی چارت

همینطور که در چارت بالا میبینید سفارش رو بعد از شکست اینساید بار وارد بازار کردیم و استاپ رو بالای سطح عرضه و تارگت رو حمایت پیش رو قیمت قرار دادیم. ببینید بعد از تشکیل اینساید بار یک الگو پین بار صعودی هم تشکیل شده که این طرز فکر رو ایجاد کنه که سطح قرار هست شکسته بشه و محدوده ما فیلد بشه اما در نهایت…

فرض کنید شما وارد معامله شدید و نشستید جلوی چارت ببینید چه اتفاقی میفته، چه حالی بهتون دست میده وقتی پین بار رو میبینید. قطعا از فکر اینکه محدوده ممکن است جواب نده و شکست بخوره میترسید.

پس به عنوان یک واکنش به این احساس احتمالا استاپ رو به سطح نزدیک تر میارید. ولی ببینید چه اتفاقی افتاد؟

یک کندل خبری خیلی بزرگ بعد از آزاد شدن یک خبر اقتصادی تشکیل شد و بازار با قدرت زیاد به سمت پایین حرکت کرد. اگر شما درگیر احساساتتون بشید قطعا سود خیلی زیادی رو در این ترید از دست میدید. اما اگر از Set and Forget استفاده کنید، اجازه نمیدید بازار بر اعصابتون مسلط بشه .

شما فقط ترید رو باز میکنید و فراموشش میکنید.

وقتی بر میگردید میبینید قیمت در جهت تمایل شما حرکت کرده و کلی پول بدون ترس و استرس بدست آوردید. (یا استاپ‌تون با چن پیپ اختلاف خورده و تریدتون به تارگت رسیده که در این حالت کلی فحش نثار اموات مارکت‌میکر میکنید?) .

ادامه دارد…

 

برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.

 

 

 

دسترسی سریع

مقالات مرتبط

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
جستجوهای محبوب:
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.