تحلیل کیفی (Qualitative Analysis) در سرمایهگذاری سهام یک شرکت چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟ فاکتورهای مهم در تحلیل کیفی چیست؟
تحلیل کیفی در سرمایهگذاری چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
در درس زیر تأثیر عوامل کیفی مانند رضایت مشتری، کارکنان و تأمینکنندگان را در رشد شرکتها بررسی میکنیم و اهمیت این تحلیل را برای معاملهگران توضیح میدهیم.
در بازارهای مالی، دو نوع تحلیل برای ارزیابی شرکتها وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل کیفی که بخشی از تحلیل بنیادی محسوب میشود، رویکردی است که به جنبههای غیرکمی یک شرکت توجه دارد.
این روش شامل بررسی مواردی نظیر توانایی مدیریت، کیفیت تحقیق و توسعه و اخبار مربوط به شرکت است.
با این حال، تحلیل کیفی اغلب کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بسیاری از معاملهگران ایرانی تنها بر اعداد و ارقام تمرکز میکنند.
در درس زیر به بررسی تحلیل کیفی و تأثیر آن بر تصمیمگیری سرمایهگذاران خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه توجه به این عوامل میتواند موجب افزایش سودآوری شود.
تحلیل کیفی و اهمیت آن در بازار سرمایه
تحلیل کیفی یکی از مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی است که به بررسی عوامل غیرعددی در ارزیابی عملکرد شرکتها میپردازد.
این نوع تحلیل بر درک عمیقتری از پویاییهای داخلی و خارجی شرکت متمرکز است و تلاش دارد تا نقاط قوت و ضعف آن را بر اساس دادههای کیفی شناسایی کند.
برخلاف تحلیل کمی که بر اساس اعداد و ارقام و معیارهایی مانند درآمد خالص، سود هر سهم (EPS)، نسبت قیمت به درآمد (P/E) و جریان نقدینگی صورت میگیرد، تحلیل کیفی به بررسی عواملی میپردازد که تأثیر مستقیمی بر پایداری و رشد شرکت دارند اما در صورتهای مالی بهوضوح دیده نمیشوند.
چرا تحلیل کیفی مهم است؟
تحلیل کیفی میتواند تصویری جامعتر از عملکرد و آینده شرکت ارائه دهد و عواملی را که اعداد و ارقام قادر به نمایش آنها نیستند، آشکار کند.
بسیاری از شرکتهای موفق به دلیل داشتن مزیت رقابتی پایدار، تیم مدیریتی قوی، فرهنگ سازمانی سالم و روابط مثبت با ذینفعان خود توانستهاند در طول زمان رشد مستمری داشته باشند.
برخی از دلایلی که تحلیل کیفی برای سرمایهگذاران اهمیت دارد:
- شناخت عمیقتر شرکت: بررسی ساختار مدیریتی، استراتژیهای شرکت، مدل کسبوکار و نحوه تعامل آن با بازار میتواند به درک بهتری از توانایی رشد و بقا در شرایط اقتصادی مختلف کمک کند.
- پیشبینی روندهای بلندمدت: در حالی که تحلیل کمی عمدتاً بر دادههای گذشته تمرکز دارد، تحلیل کیفی به پیشبینی آینده کمک میکند. بهعنوان مثال، بررسی سطح نوآوری شرکت یا نحوه تعامل آن با مشتریان میتواند نشان دهد که آیا شرکت در آینده همچنان رقابتی خواهد بود یا خیر.
- تشخیص فرصتهای سرمایهگذاری ارزشمند: بسیاری از شرکتهایی که دارای مزیت رقابتی قوی و تیم مدیریتی کارآمد هستند، ممکن است در مقایسه با صورتهای مالیشان هنوز ارزش واقعی خود را نشان نداده باشند. تحلیل کیفی به شناسایی این فرصتها کمک میکند.
- مدیریت بهتر ریسکها: با توجه به اینکه تحلیل کمی نمیتواند تمام ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در یک شرکت را شفاف کند، تحلیل کیفی میتواند به درک عواملی مانند ریسکهای مدیریتی، خطرات مربوط به شهرت برند و پایداری مزیت رقابتی کمک کند.
نکات کلیدی در تحلیل کیفی شرکتها
۱. بررسی مدل کسبوکار شرکت
یکی از مهمترین بخشهای تحلیل کیفی، درک مدل کسبوکار یک شرکت است.
مدل کسبوکار توضیح میدهد که چگونه شرکت درآمدزایی میکند، چه هزینههایی دارد، مشتریان اصلی آن چه کسانی هستند و چه عواملی میتوانند در سودآوری آن تأثیرگذار باشند.
سؤالات کلیدی برای بررسی مدل کسبوکار:
- شرکت چگونه درآمد کسب میکند؟ (محصولات یا خدماتی که ارائه میدهد)
- آیا مدل درآمدزایی شرکت پایدار است یا بهشدت وابسته به عوامل متغیر بازار؟
- آیا شرکت تنوع درآمدی دارد یا به یک محصول یا خدمت خاص متکی است؟
- شرکت در چه صنعتی فعالیت میکند و موقعیت آن در این صنعت چگونه است؟
برای مثال، شرکتهای فناوری مانند مایکروسافت و اپل مدلهای کسبوکار متنوعی دارند که شامل فروش سختافزار، نرمافزار، خدمات ابری و اشتراکهای ماهانه میشود.
این تنوع درآمدی باعث شده است که این شرکتها حتی در دوران رکود اقتصادی نیز عملکرد خوبی داشته باشند.
۲. ارزیابی مزیت رقابتی در صنعت
مزیت رقابتی به ویژگیهایی اشاره دارد که باعث میشود یک شرکت نسبت به رقبا عملکرد بهتری داشته باشد و بتواند سهم بیشتری از بازار را به دست آورد.
مزیت رقابتی قوی میتواند به شرکت کمک کند که در شرایط سخت بازار دوام بیاورد و در بلندمدت سودآور بماند.
عوامل مؤثر بر مزیت رقابتی:
- برند قدرتمند: شرکتهایی مانند کوکاکولا، اپل و نایک به دلیل برند قوی خود، حتی با قیمتهای بالاتر نیز توانستهاند مشتریان وفادار خود را حفظ کنند.
- مالکیت فناوریهای پیشرفته: شرکتهایی مانند تسلا و انویدیا به دلیل نوآوری و فناوریهای انحصاری، مزیت رقابتی قدرتمندی دارند.
- موانع ورود به صنعت: برخی صنایع، مانند داروسازی و انرژی، به دلیل نیاز به سرمایهگذاری اولیه بالا و رعایت مقررات سختگیرانه، ورود رقبا را دشوار میکنند.
- پایگاه مشتریان وفادار: شرکتهایی که تجربه کاربری خوبی ارائه میدهند، معمولاً مشتریان وفاداری دارند که به خرید از آنها ادامه میدهند.
۳. کیفیت مدیریت و حاکمیت شرکتی
یکی از مهمترین فاکتورهای تحلیل کیفی، بررسی کیفیت تیم مدیریتی است. مدیران شرکت نقش تعیینکنندهای در موفقیت بلندمدت آن دارند، زیرا تصمیمات استراتژیک، فرهنگ سازمانی، نوآوری و توسعه بازار تحت تأثیر آنها قرار دارد.
مواردی که در ارزیابی تیم مدیریتی باید بررسی شود:
- تجربه و سابقه مدیران: مدیران ارشد شرکت چه سوابقی در صنعت دارند؟ آیا در شرکتهای موفق قبلی تجربه کارآفرینی یا مدیریتی داشتهاند؟
- شفافیت و گزارشدهی: آیا شرکت اطلاعات کافی و شفافی در مورد عملکرد خود ارائه میدهد؟ آیا هیئتمدیره و مدیران اجرایی دارای سوابق مثبتی در مدیریت شرکتهای مشابه هستند؟
- تصمیمات استراتژیک: آیا مدیران در گذشته تصمیمات درستی در مورد توسعه بازار، خرید شرکتهای جدید یا تغییرات کسبوکار گرفتهاند؟
مثالهای موفق:
- ایلان ماسک (تسلا، اسپیسایکس): مدیریت نوآورانه و توانایی بالا در جذب سرمایهگذاران.
- وارن بافت (برکشایر هاتاوی): تصمیمگیریهای مالی هوشمندانه که باعث رشد مستمر سرمایهگذاریهای شرکت شده است.
۴. تأثیر رضایت مشتریان و کارکنان بر رشد شرکت
شرکتهایی که کارکنان و مشتریان راضی دارند، معمولاً عملکرد بهتری در بازارهای مالی دارند. کارکنان خوشحالتر، بهرهوری بیشتری دارند و این امر به کیفیت محصولات و خدمات بهتر منجر میشود که در نهایت رضایت مشتریان را افزایش میدهد.
شاخصهای مهم در بررسی رضایت کارکنان و مشتریان:
- میزان فرسایش نیروی کار: آیا کارکنان بهطور مرتب شرکت را ترک میکنند؟
- رضایت مشتریان از خدمات پس از فروش: آیا مشتریان از خرید خود راضی هستند و دوباره خرید میکنند؟
- فرهنگ سازمانی: آیا شرکت محیط کاری سالمی دارد که به رشد و توسعه کارکنان کمک کند؟
برای مثال، شرکت گوگل به دلیل محیط کاری ایدهآل، امکانات رفاهی و سیاستهای تشویقی، توانسته است بهترین استعدادهای دنیا را جذب کند و یکی از موفقترین شرکتهای فناوری جهان باشد.
۵. اهمیت روابط با تأمینکنندگان و نحوه تعامل با آنها
یک شرکت بدون تأمینکنندگان قوی نمیتواند محصول یا خدمات باکیفیتی ارائه دهد. شرکتهایی که روابط خوبی با تأمینکنندگان خود دارند، میتوانند هزینههای تولید را کاهش دهند، کیفیت محصولات را افزایش دهند و در شرایط بحرانی، انعطافپذیرتر عمل کنند.
سؤالات کلیدی برای بررسی روابط تأمینکنندگان:
- آیا شرکت تأمینکنندگان متعددی دارد یا به چند تأمینکننده خاص متکی است؟
- آیا شرکت در شرایط بحرانی توانایی تأمین مواد اولیه را دارد؟
- آیا شرکت با تأمینکنندگان بهصورت شفاف و منصفانه رفتار میکند؟
برای مثال، اپل با مدیریت زنجیره تأمین قدرتمند خود توانسته است همواره محصولات باکیفیتی تولید کند و در صورت بروز مشکلات زنجیره تأمین، راهکارهای جایگزین داشته باشد.
در کل می توان گفت:
برای درک بهتر ویژگیهایی که یک شرکت را برجسته میسازد، صرفاً نمیتوان به تحلیل صورتهای مالی بسنده کرد. عواملی همچون رضایت مشتریان، کارکنان و تأمینکنندگان نقشی اساسی در موفقیت یک شرکت دارند.
نمونههایی از تأثیر این عوامل:
- اگر یک شرکت رضایت کارکنان و تأمینکنندگان خود را تأمین نکند، در نهایت با کاهش عملکرد و ارزش سهام مواجه خواهد شد.
- شرکتهایی که فرهنگ سازمانی قوی دارند و کارکنان خود را راضی نگه میدارند، معمولاً در بلندمدت سودآورتر هستند.
- وفاداری مشتریان میتواند به افزایش درآمد و حفظ بازار کمک کند.
اهمیت رضایت کارکنان در موفقیت شرکتها
شرکتی که به دنبال جلب رضایت مشتریان است، ابتدا باید به رضایت کارکنان خود توجه کند. کارمندانی که از شرایط کاری خود ناراضی هستند، نمیتوانند خدمات خوبی به مشتریان ارائه دهند. در نتیجه، برند شرکت آسیب میبیند و مشتریان به سمت رقبا جذب میشوند.
مثالهایی از این موضوع:
- شرکت JetBlue پس از بروز مشکلاتی در خدمات، متوجه شد که نیاز به بررسی بیشتر رضایت کارکنان دارد و با اجرای برنامههایی برای افزایش انگیزه کارکنان، عملکرد شرکت را بهبود بخشید.
- شرکت SAS Institute با تمرکز بر رضایت کارکنان خود، موفق شده است که همواره در فهرست بهترین شرکتهای کاری قرار گیرد و این رضایت را به مشتریان نیز منتقل کند.
تأثیر رضایت تأمینکنندگان بر کیفیت محصولات و خدمات
شرکتهایی که روابط خوبی با تأمینکنندگان خود دارند، اغلب محصولات و خدمات بهتری ارائه میدهند. تعامل مناسب با تأمینکنندگان میتواند به بهبود کیفیت و کاهش هزینهها کمک کند.
مثلاً:
- شرکت Whole Foods توانسته است با ایجاد روابط پایدار با تأمینکنندگان خود، تجربه خرید بهتری برای مشتریان فراهم کند و قیمتهای بالاتر خود را توجیهپذیر سازد.
نقش رضایت مشتری در رشد مالی شرکت
شرکتهایی که روی رضایت مشتریان تمرکز میکنند، معمولاً عملکرد بهتری در بازار سرمایه دارند. پژوهشها نشان دادهاند که سهام شرکتهایی که در شاخص رضایت مشتری امتیاز بالاتری دارند، نسبت به سایر شرکتها رشد بیشتری را تجربه میکنند.
طبق مطالعات انجامشده بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۴، شرکتهایی که در شاخص رضایت مشتری رتبه بالایی داشتند، بازدهی ۱۹۳۰ درصدی داشتند، در حالی که شاخص S&P 500 تنها ۵۳۴ درصد رشد کرده است.
چرا تحلیل کیفی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؟
یکی از دلایلی که تحلیل کیفی کمتر از تحلیل کمی مورد توجه قرار میگیرد، این است که به نظرات و برداشتهای تحلیلگران وابسته است و ممکن است شامل سوگیری شود.
با این حال، این روش میتواند در کنار تحلیل کمی مورد استفاده قرار گیرد تا درک بهتری از عملکرد شرکتها به دست آید.
برای ارزیابی درست در تحلیل کیفی راه حل چیست؟
تحلیل کیفی به دلیل وابستگی به برداشتهای ذهنی، نبود استانداردهای مشخص و دشواری در اندازهگیری مستقیم عوامل کیفی، چالشهایی را برای سرمایهگذاران ایجاد میکند.
اما راهکارهایی وجود دارد که میتوان از آنها برای بهبود دقت و اعتبار تحلیل کیفی استفاده کرد. در ادامه، مهمترین روشها برای ارزیابی درست در تحلیل کیفی آورده شده است.
۱. استفاده از منابع اطلاعاتی متنوع و معتبر
یکی از بزرگترین مشکلات تحلیل کیفی، وابستگی به منابع محدود و اطلاعات جهتدار است. برای داشتن دیدگاه جامعتر، باید از چندین منبع مختلف و معتبر استفاده شود.
منابع معتبر برای تحلیل کیفی عبارتاند از:
- گزارشهای سالانه و صورتهای مالی شرکت (بخش تحلیل مدیریت)
- بیانیههای مدیران و مصاحبههای کلیدی
- نظرات و بازخوردهای مشتریان در شبکههای اجتماعی و سایتهای بررسی
- گزارشهای تحلیلگران مستقل و ارزیابیهای صنعتی
- رتبهبندیهای سازمانهای معتبر مانند Standard & Poor’s و Moody’s
- گزارشهای رضایت کارکنان از منابعی مانند Glassdoor و LinkedIn
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ با مقایسه اطلاعات از منابع مختلف، میتوان از سوگیریهای احتمالی جلوگیری کرد و ارزیابی دقیقتری از شرکت به دست آورد.
۲. ارزیابی مزیت رقابتی با استفاده از مدلهای استاندارد
برای بررسی مزیت رقابتی شرکتها در تحلیل کیفی، استفاده از مدلهای شناختهشده و ساختاریافته میتواند به جلوگیری از برداشتهای ذهنی کمک کند.
مدلهای رایج در ارزیابی مزیت رقابتی:
- مدل پنج نیروی پورتر: بررسی قدرت رقبا، موانع ورود، تأمینکنندگان، مشتریان و جایگزینهای بازار
- تحلیل SWOT: شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای شرکت
- تئوری “Economic Moat” وارن بافت: بررسی اینکه آیا شرکت یک خندق اقتصادی محکم برای محافظت از خود در برابر رقبا دارد یا خیر
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ این مدلها به تحلیلگر کمک میکنند که یک چارچوب مشخص برای ارزیابی رقابتپذیری شرکت داشته باشد و از قضاوتهای شخصی پرهیز کند.
۳. استفاده از دادههای کمی برای حمایت از تحلیل کیفی
باوجود اینکه تحلیل کیفی به بررسی عوامل غیرعددی میپردازد، میتوان با استفاده از دادههای کمی، اعتبار تحلیل را افزایش داد.
مثالهایی از ترکیب دادههای کمی و کیفی:
- اگر یک شرکت ادعا میکند که فرهنگ سازمانی قوی دارد، میتوان نرخ جابهجایی کارکنان و میزان استخدامهای جدید را بررسی کرد.
- برای بررسی رضایت مشتریان، میتوان شاخصهای NPS (شاخص خالص ترویجکنندگان) و ACSI (شاخص رضایت مشتری آمریکا) را مطالعه کرد.
- برای ارزیابی کیفیت مدیریت، میتوان عملکرد مالی شرکت را قبل و بعد از ورود یک مدیر جدید مقایسه کرد.
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ اعداد و دادههای واقعی میتوانند تأیید کنند که تحلیل کیفی بر پایه واقعیتهای قابلمشاهده است، نه صرفاً نظرات ذهنی.
۴. مطالعه روندهای گذشته برای ارزیابی پایداری مزیت رقابتی
یکی از چالشهای تحلیل کیفی این است که برخی از ویژگیهای مثبت شرکتها ممکن است کوتاهمدت و موقتی باشند. برای جلوگیری از این مشکل، تحلیل روندهای گذشته ضروری است.
سؤالات کلیدی برای بررسی پایداری مزیت رقابتی:
- آیا شرکت در ۵ تا ۱۰ سال گذشته همچنان در بازار پیشرو بوده است؟
- آیا مزیت رقابتی شرکت بهصورت مداوم حفظ شده است یا دستخوش تغییر شده؟
- آیا رضایت کارکنان و مشتریان در سالهای مختلف افزایش یا کاهش داشته است؟
- آیا سهم بازار شرکت در مقایسه با رقبا ثابت مانده یا کاهشیافته است؟
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ بررسی دادههای چند سال گذشته کمک میکند که تمایز بین شرکتهای پایدار و شرکتهایی که بهصورت موقتی عملکرد خوبی دارند، مشخص شود.
۵. بررسی مدیریت و حاکمیت شرکتی بر اساس سوابق اجرایی
یکی از کلیدیترین بخشهای تحلیل کیفی، بررسی کیفیت مدیریت شرکت است. اما بسیاری از تحلیلگران این کار را بدون بررسی دقیق سوابق اجرایی مدیران انجام میدهند.
شاخصهای کلیدی برای ارزیابی مدیریت:
- بررسی سابقه اجرایی مدیرعامل و تیم مدیریتی در شرکتهای قبلی
- مقایسه عملکرد شرکت قبل و بعد از ورود مدیران جدید
- بررسی میزان شفافیت و صداقت مدیریت در گزارشهای مالی
- تحلیل نحوه مدیریت بحرانها و تصمیمات کلیدی در دورانهای سخت اقتصادی
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ مدیران با سوابق اجرایی مثبت معمولاً میتوانند تأثیر مثبت بلندمدتی روی شرکت داشته باشند. در مقابل، مدیران با سابقه عملکرد ضعیف یا تصمیمات مشکوک میتوانند به یک ریسک پنهان در سرمایهگذاری تبدیل شوند.
۶. تحلیل رقبا برای درک بهتر موقعیت شرکت در صنعت
یکی از اشتباهات رایج تحلیلگران این است که یک شرکت را بهصورت مستقل بررسی میکنند، بدون اینکه جایگاه آن را در صنعت در نظر بگیرند.
چگونه میتوان رقبا را تحلیل کرد؟
- مقایسه عملکرد شرکت با سایر شرکتهای همصنعت
- بررسی اینکه آیا شرکت توانسته در مقابل رقبا سهم بازار خود را افزایش دهد
- تحلیل اینکه نوآوریهای شرکت نسبت به رقبا در چه سطحی است
- بررسی استراتژیهای شرکت برای رقابت در برابر تهدیدهای جدید
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟ تحلیل رقابتی به سرمایهگذار کمک میکند که تصویر واقعیتری از پتانسیل رشد شرکت به دست آورد و از تصمیمگیریهای نادرست جلوگیری کند.
۷. استفاده از ابزارهای مدرن برای جمعآوری دادههای کیفی
با پیشرفت فناوری، ابزارهای مختلفی برای جمعآوری و تحلیل دادههای کیفی در دسترس هستند. استفاده از این ابزارها میتواند تحلیل کیفی را علمیتر و دقیقتر کند.
ابزارهای مدرن برای تحلیل کیفی:
- Google Trends (برای بررسی روندهای مصرفکننده)
- Sentiment Analysis (تحلیل احساسات در رسانههای اجتماعی)
- Glassdoor & LinkedIn Insights (برای ارزیابی فرهنگ سازمانی)
- نظرسنجیهای آنلاین و دادههای تحقیقاتی صنعتی
چگونه این روش به تحلیل کمک میکند؟
این ابزارها به تحلیلگران اجازه میدهند که بدون اتکا به نظرات ذهنی، دادههای واقعی و گستردهتری را در تحلیل خود لحاظ کنند.
جمعبندی: ترکیب تحلیل کیفی و کمی برای بهترین نتایج
برای داشتن ارزیابی دقیقتر در تحلیل کیفی، سرمایهگذاران باید:
- از منابع اطلاعاتی متنوع و معتبر استفاده کنند.
- مدلهای استاندارد تحلیل مزیت رقابتی را به کار ببرند.
- دادههای کمی را برای پشتیبانی از تحلیل کیفی استفاده کنند.
- روندهای گذشته را برای ارزیابی پایداری مزیت رقابتی بررسی کنند.
- مدیریت و حاکمیت شرکتی را با استفاده از سوابق اجرایی ارزیابی کنند.
- رقبا را در نظر بگیرند تا موقعیت واقعی شرکت در صنعت مشخص شود.
- از ابزارهای مدرن برای تحلیل دادههای کیفی استفاده کنند.
نتیجه: اگر تحلیل کیفی بهدرستی انجام شود و با تحلیل کمی ترکیب گردد، میتواند سرمایهگذاران را در انتخاب شرکتهای باارزش و پایدار برای سرمایهگذاری موفقتر کمک کند.
کلام آخر:
معاملهگران ایرانی اغلب به تحلیل کمی و اعداد و ارقام تکیه میکنند و از اهمیت عوامل کیفی غافل میشوند. در حالی که شرکتهایی که توانستهاند سهام خود را به طور مداوم افزایش دهند، بدون شک تمامی ذینفعان خود را راضی نگه داشتهاند.
سرمایهگذارانی که میخواهند در بازار موفق باشند، نباید تنها بر فرمولهای ریاضی تکیه کنند، بلکه باید به عواملی همچون رضایت مشتریان، کارکنان و تأمینکنندگان نیز توجه داشته باشند.
همانطور که وارن بافت میگوید: «از افرادی که تنها با فرمولها معامله میکنند، بر حذر باشید.»
پیشنهاد ویژه برای معاملهگران
اگر به دنبال یادگیری روشهای تحلیلی عمیقتر در بازارهای مالی هستید دوره جامع آشنایی با تحلیل بنیادی فارکس را ببینید و دانش خود را در زمینه تحلیل کیفی و بنیادی تقویت کنید.
- پشتیبانی مناسب در تحلیل، استراتژی های معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایه خود را در خدمات ما از جمله درخواست تحلیل سهم، اکسپرت مدیریت سرمایه و سفارش اکسپرت انتخاب کنید.
تحلیل کیفی بررسی عوامل غیرعددی مانند مدیریت، برند، رضایت مشتریان و فرهنگ سازمانی است، در حالی که تحلیل کمی به اعداد و شاخصهای مالی مانند درآمد و نسبت P/E متکی است.
زیرا عواملی مانند تیم مدیریتی قوی، نوآوری، و روابط مثبت با مشتریان و تأمینکنندگان میتوانند پایداری و رشد بلندمدت یک شرکت را تضمین کنند.
با ترکیب تحلیل کیفی و کمی، بررسی منابع معتبر مانند گزارشهای سالانه، تحلیل رقبا، استفاده از مدلهایی مانند SWOT و تحلیل روندهای گذشته میتوان دقت تحلیل را افزایش داد.