پنج اشتباه رایج در معامله‌گری: چگونه از این اشتباهات بپرهیزیم؟

پنج اشتباه رایج در معامله‌گری

اگر می‌خواهید از شکست در معامله‌گری جلوگیری کنید و سودآوری بلندمدت داشته باشید با پنج اشتباه رایج در معامله‌گری آشنا شوید.

پنج اشتباه رایج در معامله‌گری

معامله‌گری یکی از پرچالش‌ترین فعالیت‌هایی است که می‌تواند سودآوری بالایی داشته باشد، اما در عین حال خطرات زیادی را نیز به همراه دارد. بسیاری از معامله‌گران، به ویژه مبتدیان در نهایت با از دست دادن سرمایه خود مواجه می‌شوند و این شکست‌ها عمدتاً نتیجه اشتباهات رایجی هستند که می‌توان از آن‌ها اجتناب کرد.

نکته قابل‌توجه این است که بسیاری از این اشتباهات، برخاسته از تصمیمات و رفتارهای خود معامله‌گران است. در این مقاله، پنج اشتباه مرگبار که باعث شکست معامله‌گران می‌شود را بررسی کرده و راهکارهایی برای جلوگیری از آن‌ها ارائه می‌کنیم.

اعتماد به نفس بیش از حد (Overconfidence)

اعتماد به نفس برای هر معامله‌گری ضروری است. بدون اعتماد به نفس، معامله‌گر نمی‌تواند تصمیمات جسورانه بگیرد یا در مواجهه با نوسانات بازار، پایدار بماند. اما این اعتماد به نفس اگر از حد طبیعی خود فراتر رود، می‌تواند منجر به تصمیمات غیرمنطقی و پرریسک شود.

اعتماد به نفس بیش از حد زمانی رخ می‌دهد که فرد تصور کند که دانش و مهارت‌هایش از آنچه که در واقعیت هست بیشتر است. این نوع اعتماد به نفس ممکن است فرد را به سمت نادیده گرفتن داده‌ها، تحلیل‌های بازار و حتی توصیه‌های منطقی سوق دهد.

اعتماد به نفس بیش از حد می‌تواند در معامله‌گری به سه شکل اصلی ظاهر شود که هر کدام به نوعی بر تصمیم‌گیری و عملکرد معامله‌گر تأثیر منفی می‌گذارد. این سه شکل عبارتند از:

بیش‌برآورد (Overestimation)

بیش‌برآورد زمانی رخ می‌دهد که معامله‌گر توانایی‌ها، دانش یا تجربه خود را بالاتر از حد واقعی ارزیابی کند. این افراد ممکن است تصور کنند که عملکرد آن‌ها در تحلیل بازار یا پیش‌بینی حرکات قیمت بهتر از دیگران است حتی اگر شواهدی برای تأیید این ادعا وجود نداشته باشد.

برای مثال ممکن است معامله‌گری که به‌تازگی شروع به فعالیت کرده به دلیل چند معامله موفق اولیه، تصور کند که به طور کامل بازار را درک کرده و نیازی به یادگیری بیشتر ندارد. این طرز فکر می‌تواند منجر به ورود به معاملات پرریسک یا نادیده گرفتن مدیریت ریسک شود.

پنج اشتباه رایج در معامله‌گری

 

بیش‌دقت (Overprecision)

این نوع اعتماد به نفس بیش از حد زمانی دیده می‌شود که فرد به صحت تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های خود بیش از حد اطمینان داشته باشد. معامله‌گرانی که دچار بیش‌دقت هستند، ممکن است فرض کنند که تحلیل آن‌ها بی‌نقص است و احتمال خطا وجود ندارد.

این طرز فکر می‌تواند آن‌ها را به بی‌توجهی به شواهد مخالف، نادیده گرفتن داده‌های جدید یا حذف ابزارهای مدیریت ریسک مانند حد ضرر سوق دهد.

مثلا یک معامله‌گر ممکن است با اطمینان از حرکت صعودی قیمت وارد معامله شود، حتی اگر نشانه‌هایی از تغییر روند وجود داشته باشد.

بیش‌رتبه‌بندی (Overranking)

این حالت زمانی رخ می‌دهد که معامله‌گر توانایی‌های خود را در مقایسه با دیگران بیش از حد ارزیابی کند.

این افراد ممکن است تصور کنند که نسبت به سایر معامله‌گران برتری دارند و در نتیجه، نیازی به مشورت، آموزش یا بازنگری استراتژی‌های خود نمی‌بینند.

بیش‌رتبه‌بندی می‌تواند باعث شود که معامله‌گر به راحتی توصیه‌های کارشناسان یا اطلاعات موجود در بازار را نادیده بگیرد، زیرا به اشتباه فکر می‌کند که دانش و مهارت او از دیگران برتر است.

زمانی که این سه شکل اعتماد به نفس بیش از حد به طور همزمان در یک معامله‌گر وجود داشته باشند می‌توانند ترکیبی خطرناک ایجاد کنند.

چنین معامله‌گری ممکن است بدون تحلیل کافی به طور مداوم معاملات پرریسک انجام دهد اشتباهات خود را نادیده بگیرد و حتی در برابر زیان‌های متوالی هیچ تغییری در رویکرد خود ایجاد نکند. نتیجه این رفتار معمولاً زیان‌های بزرگ و کاهش سرمایه است.

برای مقابله با این مسئله، معامله‌گران باید به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کنند، از ابزارهای عینی مانند ژورنال معاملاتی استفاده کنند و نظرات دیگران را مورد توجه قرار دهند.

پذیرش این که ممکن است خطا کنند و داشتن تواضع فکری می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا از اعتماد به نفس بیش از حد جلوگیری کرده و تصمیمات منطقی‌تری بگیرند.

معاملات بیش از حد (Overtrading)

یکی از اشتباهات رایج میان معامله‌گران، انجام معاملات بیش از حد است. این پدیده زمانی رخ می‌دهد که معامله‌گر به دلایل احساسی یا بدون تحلیل کافی وارد معاملات متعدد شود.

بسیاری از معامله‌گران تصور می‌کنند که هرچه بیشتر معامله کنند، سود بیشتری به دست خواهند آورد. در حالی که در واقعیت، این طرز فکر می‌تواند منجر به از دست دادن سرمایه شود.

معاملات بیش از حد معمولاً از دو عامل اصلی نشأت می‌گیرد: هیجان و انتقام. معامله‌گری که پس از یک زیان بزرگ سعی در جبران سریع آن داشته باشد، به احتمال زیاد وارد معاملات نامناسب و پرریسک خواهد شد.

از سوی دیگر، نگاه مداوم به نمودارها و تلاش برای یافتن موقعیت‌های معاملاتی غیرواقعی نیز می‌تواند باعث معاملات بیش از حد شود. این رفتار ممکن است به مرور زمان به عادت تبدیل شود و معامله‌گر را به دام بی‌پایانی از زیان‌های متوالی بیندازد.

معامله‌گران موفق معمولاً با صبر و حوصله عمل می‌کنند و تنها زمانی وارد معامله می‌شوند که شرایط بازار به وضوح به نفع آن‌ها باشد. آن‌ها به جای تمرکز بر سود سریع، به فرآیند معامله‌گری و مدیریت سرمایه اهمیت می‌دهند.

به عبارتی دیگر معامله‌گران موفق به جای اینکه به دنبال سود سریع و لحظه‌ای باشند، فرآیند تصمیم‌گیری خود را بر اساس تحلیل‌های دقیق و شرایط مطلوب بازار بنا می‌کنند.

آن‌ها می‌دانند که بازار همیشه فرصت‌های خوبی ارائه نمی‌دهد و ورود به هر معامله بدون بررسی کافی می‌تواند منجر به زیان شود.

صبر و حوصله به این معناست که معامله‌گر منتظر می‌ماند تا شرایط ایده‌آل برای ورود به معامله ایجاد شود. این شرایط ممکن است شامل الگوهای تکنیکالی مشخص، تأیید از سوی تحلیل فاندامنتال یا دیگر عوامل کلیدی بازار باشد.

 

معامله‌گر موفق

معامله‌گر موفق عجله‌ای برای ورود به بازار ندارد و اولویت او شناسایی موقعیت‌هایی است که احتمال موفقیت در آن‌ها بالا باشد.

این افراد درک می‌کنند که کیفیت معاملات از کمیت آن‌ها مهم‌تر است؛ به این معنا که چند معامله باکیفیت و حساب‌شده می‌تواند بسیار سودآورتر از معاملات متعدد و بی‌برنامه باشد.

علاوه بر این، معامله‌گران حرفه‌ای به جای تمرکز صرف بر سود، بر مدیریت سرمایه و کاهش ریسک تمرکز دارند. آن‌ها می‌دانند که حفظ سرمایه اولویت اصلی است و سودآوری در بلندمدت نیازمند مدیریت دقیق ریسک و کنترل احساسات است.

این دیدگاه به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با آرامش بیشتری تصمیم‌گیری کنند و از ورود به معاملاتی که ممکن است به دلیل هیجان یا طمع منجر به زیان شود، اجتناب کنند.

به طور خلاصه، معامله‌گران موفق با انضباط و رویکردی منطقی، تنها در زمان‌هایی وارد معامله می‌شوند که شرایط بازار کاملاً به نفع آن‌ها باشد.

آن‌ها فرآیند معامله‌گری را به عنوان یک هنر و علم می‌بینند که نیازمند صبر، دانش و مدیریت است، نه صرفاً به عنوان راهی برای دستیابی سریع به سود.

استفاده بیش از حد از اهرم (Overleveraging)

اهرم یکی از ابزارهای مفید در معاملات فارکس است که به معامله‌گران اجازه می‌دهد با سرمایه‌ای کوچک، موقعیت‌های بزرگی را مدیریت کنند. اما این ابزار دو لبه دارد. استفاده بیش از حد از اهرم می‌تواند به سرعت سرمایه معامله‌گر را نابود کند.

وقتی یک معامله‌گر از اهرم بالا استفاده می‌کند، حتی کوچک‌ترین تغییرات در قیمت می‌تواند زیان‌های بزرگی ایجاد کند.

معامله‌گران حرفه‌ای معمولاً از اهرم‌های پایین استفاده می‌کنند تا ریسک خود را به حداقل برسانند. مثلا استفاده از اهرم 10:1 یا کمتر به معامله‌گر این امکان را می‌دهد که فضای بیشتری برای تعیین حد ضرر داشته باشد و از زیان‌های بزرگ جلوگیری کند.

همچنین، مدیریت مناسب اندازه پوزیشن ها و محاسبه دقیق ریسک از دیگر عواملی است که می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا از این اشتباه کشنده دوری کنند.

اندازه پوزیشن

اندازه پوزیشن به معنای تعیین مقدار سرمایه‌ای است که در هر معامله به کار گرفته می‌شود و یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مدیریت ریسک در معامله‌گری است.

مدیریت مناسب اندازه پوزیشن تضمین می‌کند که زیان ناشی از هر معامله، حتی در صورت اشتباه یا شرایط نامطلوب بازار، به حدی نباشد که سرمایه کلی معامله‌گر را به خطر بیندازد.

اندازه پوزیشن بر اساس چند عامل تعیین می‌شود:

  1. ریسک قابل قبول برای هر معامله: معامله‌گران حرفه‌ای معمولاً درصد مشخصی از سرمایه خود را برای هر معامله در نظر می‌گیرند، مثلاً 1 تا 2 درصد. این مقدار نشان‌دهنده بیشترین زیانی است که معامله‌گر حاضر است در یک معامله خاص بپذیرد.
  2. فاصله حد ضرر: فاصله بین نقطه ورود به معامله و حد ضرر (Stop Loss) نقش مهمی در محاسبه اندازه پوزیشن دارد. اگر حد ضرر دورتر باشد (یعنی بازار نوسان بیشتری دارد)، اندازه پوزیشن باید کوچکتر باشد تا ریسک معامله در سطح قابل قبولی باقی بماند.
  3. اهرم مالی (Leverage): در معاملات اهرمی، کنترل اندازه پوزیشن اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. استفاده بیش از حد از اهرم می‌تواند منجر به زیان‌های بزرگ شود، زیرا کوچک‌ترین تغییرات قیمتی می‌توانند تأثیر چشمگیری بر حساب معاملاتی داشته باشند.
  4. نوع بازار و ویژگی‌های آن: هر بازار ویژگی‌های خاص خود را دارد. برای مثال، در بازارهایی با نوسانات زیاد (مانند ارزهای دیجیتال)، معمولاً اندازه پوزیشن‌ها کوچکتر در نظر گرفته می‌شود تا ریسک مدیریت شود.
محاسبه دقیق اندازه پوزیشن

محاسبه دقیق اندازه پوزیشن به معامله‌گر کمک می‌کند تا در هر معامله کنترل بیشتری بر سرمایه خود داشته باشد و از زیان‌های سنگین جلوگیری کند. فرمول کلی برای محاسبه اندازه پوزیشن به صورت زیر است:

برای مثال، اگر یک معامله‌گر بخواهد تنها 1% از حساب 10,000 دلاری خود را در یک معامله به خطر بیندازد و حد ضرر او 50 پیپ باشد، اندازه پوزیشن باید به گونه‌ای محاسبه شود که زیان ناشی از 50 پیپ معادل 100 دلار (1% از حساب) باشد.

مدیریت مناسب اندازه پوزیشن به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا حتی در صورت چند زیان متوالی، سرمایه کلی خود را حفظ کرده و شانس بازیابی زیان‌ها را داشته باشند.

این رویکرد نه تنها از لحاظ مالی محافظه‌کارانه است، بلکه به معامله‌گر کمک می‌کند تا با آرامش بیشتری تصمیم‌گیری کند و از فشارهای روانی ناشی از زیان‌های سنگین جلوگیری کند.

پنج اشتباه رایج در معامله‌گری

 

مواجهه بیش از حد با ریسک (Overexposure)

مواجهه بیش از حد با ریسک زمانی اتفاق می‌افتد که یک معامله‌گر چندین موقعیت باز داشته باشد که همبستگی بالایی با یکدیگر دارند. برای مثال، معامله همزمان روی جفت‌ارزهای AUD/USD و NZD/USD که معمولاً رفتار مشابهی دارند، می‌تواند ریسک کلی را افزایش دهد.

معامله‌گران مبتدی اغلب این اشتباه را می‌کنند که تصور می‌کنند در حال تنوع‌بخشی به معاملات خود هستند، در حالی که در واقعیت ریسک خود را چند برابر می‌کنند.

برای مدیریت بهتر ریسک، معامله‌گران باید با مفهوم همبستگی جفت‌ارزها آشنا باشند. درک همبستگی به آن‌ها کمک می‌کند تا بدانند کدام جفت‌ارزها ممکن است حرکت‌های مشابه داشته باشند و چگونه می‌توان ریسک را کاهش داد. به یاد داشته باشید که همیشه کیفیت معاملات بر کمیت آن‌ها ارجحیت دارد.

نادیده گرفتن حد ضرر (Overriding Stop Losses)

حد ضرر یکی از ابزارهای مهم در مدیریت ریسک است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا زیان‌های خود را محدود کنند. اما بسیاری از معامله‌گران، به خصوص افراد مبتدی، تمایل دارند که حد ضرر خود را تغییر دهند یا حتی آن را به کلی حذف کنند.

این کار اغلب به دلیل عدم پذیرش اشتباه و امیدواری بی‌مورد به بازگشت بازار انجام می‌شود.

نادیده گرفتن حد ضرر می‌تواند زیان‌های کوچک را به زیان‌های بزرگ تبدیل کند و در نهایت کل حساب معاملاتی را از بین ببرد. معامله‌گران موفق معمولاً برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده دارند و به آن پایبند می‌مانند.

اگر بازار به حد ضرر شما رسید به جای تغییر دادن آن، بهتر است معامله را ببندید و به دنبال فرصت دیگری باشید.

برنامه از پیش تعیین‌شده به معنای داشتن یک استراتژی دقیق و مشخص برای انجام معاملات است که تمام جزئیات مهم، از جمله نقاط ورود و خروج، حد ضرر و میزان ریسک قابل قبول در آن تعریف شده باشد.

این برنامه به معامله‌گر کمک می‌کند تا تصمیمات خود را بر اساس تحلیل‌های منطقی و از پیش تعیین‌شده اتخاذ کند و از تصمیم‌گیری‌های احساسی یا عجولانه در مواجهه با نوسانات بازار جلوگیری کند.

یک برنامه معاملاتی موفق معمولاً شامل موارد زیر است:

  1. تعریف اهداف معاملاتی: مشخص کنید که قصد دارید با معاملات خود به چه چیزی برسید، مانند درصد بازدهی ماهانه یا سالانه.
  2. استراتژی معاملاتی: تعیین کنید که از چه روش‌ها یا ابزارهایی برای تحلیل بازار استفاده می‌کنید، مانند تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال.
  3. مدیریت ریسک: درصد مشخصی از سرمایه خود را برای هر معامله در نظر بگیرید (معمولاً 1 تا 2 درصد) و از اهرم‌های مناسب استفاده کنید.
  4. تعیین حد ضرر و حد سود: نقاط دقیق برای خروج از معامله در صورت سود یا زیان را تعیین کنید و به این مقادیر پایبند باشید.
  5. زمان‌بندی معاملاتی: تعیین کنید که در چه بازه‌های زمانی قصد معامله دارید و از معامله در شرایط غیر بهینه یا زمانی که ذهن شما آماده نیست، اجتناب کنید.
  6. برنامه‌ریزی برای شرایط نامطلوب: از قبل تصمیم بگیرید که در صورت مواجهه با زیان‌های متوالی یا تغییرات غیرمنتظره در بازار چگونه رفتار خواهید کرد.

پایبندی به این برنامه نه تنها انضباط فردی معامله‌گر را تقویت می‌کند بلکه او را در مقابل نوسانات احساسی محافظت کرده و امکان اتخاذ تصمیمات بهتر را فراهم می‌آورد.

اگر بازار به حد ضرر تعیین‌شده رسید، معامله‌گر باید طبق برنامه عمل کند از معامله خارج شود و با ارزیابی شرایط، به دنبال فرصت جدید باشد، به جای اینکه با تغییر مداوم حد ضرر، زیان‌های بیشتری را متحمل شود.

نتیجه گیری

معامله‌گری هنر مدیریت ریسک، کنترل احساسات و تصمیم‌گیری منطقی بر اساس تحلیل‌های دقیق است. موفقیت در این مسیر نیازمند صبر، انضباط، و پایبندی به یک برنامه مشخص است.

با اجتناب از اشتباهات رایج مانند اعتماد به نفس بیش از حد، معاملات بی‌برنامه و مدیریت ضعیف سرمایه می‌توان به سودآوری پایدار و موفقیت بلندمدت دست یافت.

اگر میخواهید مدیریت سرمایه و تحلیل درستی از  انجام معامله در بازارهای مالی داشته باشید دیدن دوره آشنایی با سبک الیوت کلاسیک: کلیدی برای پیش‌بینی بازار را به شما پیشنهاد ویژه می کنیم.

 

 

شناخت دقیق محدودیت‌های خود، پذیرش احتمال اشتباه و یادگیری مداوم از اشتباهات گذشته می‌تواند به شما کمک کند تا اعتماد به نفس خود را در سطح معقولی نگه دارید.

خیر، استفاده از اهرم بالا ریسک را افزایش می‌دهد و می‌تواند به سرعت سرمایه شما را از بین ببرد. مبتدیان باید با اهرم‌های پایین یا حتی بدون اهرم شروع کنند.

داشتن برنامه معاملاتی مشخص، تمرکز بر کیفیت به جای کمیت معاملات و اجتناب از تصمیمات احساسی می‌تواند به کاهش معاملات بیش از حد کمک کند.

دسترسی سریع

مقالات مرتبط

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}
جستجوهای محبوب:
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.